burro

/ˈbɜːroʊ//ˈbɜːəʊ/

معنی: الاغ
معانی دیگر: (به ویژه در جنوب باختری ایالات متحده) الاغ، خر باربر، الاه اسپانیولی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: burros
• : تعریف: a donkey, esp. a small one used to carry supplies.

جمله های نمونه

1. The burro balked at climbing the path.
[ترجمه گوگل]گورو از بالا رفتن از مسیر خودداری کرد
[ترجمه ترگمان]The از بالا رفتن از جاده خودداری کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The kids sounded like a herd of wild burros.
[ترجمه گوگل]صدای بچه ها شبیه گله ای از گورهای وحشی بود
[ترجمه ترگمان]بچه ها مثل یک گله خر وحشی به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unlike the unapproachable bison, the handout-loving burros eagerly greet motorists on the loop.
[ترجمه گوگل]بر خلاف گاومیش کوهان دار امریکایی غیرقابل دسترس، انبوهی‌های دوست‌داشتنی مشتاقانه از رانندگان در این حلقه استقبال می‌کنند
[ترجمه ترگمان]و بر خلاف آن گاومیش غیرقابل unapproachable، the عاشق و مشتاقانه، با اشتیاق و اشتیاق به motorists که در جریان هستند خوش آمد می گویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I followed by car and burro, tracking him from town to town.
[ترجمه گوگل]من با ماشین و گور دنبالش رفتم و از شهری به شهر دیگر او را تعقیب کردم
[ترجمه ترگمان]با ماشین و الاغ از شهر تا شهر دنبالش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unfortunate is, died without a few days of burro.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، بدون چند روز غوغا درگذشت
[ترجمه ترگمان]مایه تاسفه که بدون چند روز الاغ مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of these animals was the burro.
[ترجمه گوگل]یکی از این حیوانات گور بود
[ترجمه ترگمان]یکی از این حیوانات، الاغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And so, in the end, the little burro reached his mommy.
[ترجمه گوگل]و به این ترتیب، در پایان، گور کوچک به مامانش رسید
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب، در پایان، الاغ کوچک به مادرش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was more work for the burro to do.
[ترجمه گوگل]کار بیشتری برای انجام این کار وجود داشت
[ترجمه ترگمان]برای الاغ کار بیشتری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But unexpected is, a little while later this burro became quiet.
[ترجمه گوگل]اما غیرمنتظره این است که اندکی بعد این گور ساکت شد
[ترجمه ترگمان]اما غیرمنتظره بود، کمی بعد، این الاغ ساکت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Burro is a demeaning name . Technically, it's called a wild ass.
[ترجمه گوگل]بورو نام تحقیر آمیزی است از نظر فنی به آن الاغ وحشی می گویند
[ترجمه ترگمان] burro اسم پست و پست - ه از نظر فنی، بهش میگن کون وحشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A burro is a small donkey.
[ترجمه گوگل]گورو یک الاغ کوچک است
[ترجمه ترگمان]A یک الاغ کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Each prawn: Is the child of horse and burro mule? Ha!
[ترجمه گوگل]هر میگو: آیا فرزند اسب و قاطر گور است؟ ها!
[ترجمه ترگمان]از هر جنس میگو: این بچه اسب و الاغ است؟ ها!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Could the burro have a grazing problem? That would making more relatable.
[ترجمه گوگل]آیا گودال ممکن است مشکل چرا داشته باشد؟ این باعث ارتباط بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]آیا این الاغ مشکلی دارد؟ این کار را بیشتر به آن ربط می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A burro is carrying salt of one large bag backcross a river.
[ترجمه گوگل]گونی در حال حمل نمک یک کیسه بزرگ از روی رودخانه است
[ترجمه ترگمان]A در حال حمل نمک یک کیسه بزرگ در یک رودخانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Anybody Want a Burro?
[ترجمه گوگل]کسی یک بورو می خواهد؟
[ترجمه ترگمان]کسی از \"burro\" خوشش نمیاد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الاغ (اسم)
ass, donkey, burro, moke

تخصصی

[علوم دامی] الاغ

انگلیسی به انگلیسی

• small donkey
a burro is a donkey; used in american english.

پیشنهاد کاربران

بپرس