burnished

/ˈbɜːrˌnɪʃ//ˈbɜːnɪʃ/

جلا دادن، پرداخت کردن، صیقل دادن

جمله های نمونه

1. burnished metal
فلز پرجلا (پرداخت شده)

2. Her hair shone like burnished copper.
[ترجمه گوگل]موهایش مثل مس براق می درخشید
[ترجمه ترگمان]موهایش مثل مس براق برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The clouds glowed like burnished gold.
[ترجمه گوگل]ابرها مانند طلای براق می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]ابرها مثل طلا می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man is dull silver like burnished dirt on the heel of a hand.
[ترجمه گوگل]مرد نقره ای مات است مانند خاک براق بر پاشنه دست
[ترجمه ترگمان]آن مرد مانند کثافت سفید و صیقلی روی پاشنه یک دست نقره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The burnished copper shone bravely, having only the previous night survived unscathed a particularly concerted attack upon its person.
[ترجمه گوگل]مس پخته شده شجاعانه می درخشید، زیرا فقط شب قبل از حمله ای هماهنگ به شخص خود آسیبی ندیده بود
[ترجمه ترگمان]مسی و ژیو نورمان، که فقط شب پیش زنده مانده و سالم مانده بود، به شخص خود حمله کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. For nearly three years President Clinton has carefully burnished his crime-fighter credentials.
[ترجمه گوگل]نزدیک به سه سال است که پرزیدنت کلینتون اعتبارنامه مبارزه با جنایت خود را به دقت نشان داده است
[ترجمه ترگمان]برای تقریبا سه سال، رئیس جمهور کلینتون به دقت اعتبار مبارزه با جرائم خود را جلا داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Burnished visuals are a plus in this memory piece about a boy growing up in Depression-era South Philadelphia.
[ترجمه گوگل]جلوه‌های بصری سوخته یک امتیاز مثبت در این قطعه خاطره درباره پسری است که در فیلادلفیا جنوبی دوران افسردگی بزرگ می‌شود
[ترجمه ترگمان]عکس های visuals تصویری به اضافه در این قطعه یاد شده در مورد پسری که در زمان رکود در جنوب فیلادلفیا در حال رشد است، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The ground colour is a bright burnished silver with a black band across the eye from the nape of the neck.
[ترجمه گوگل]رنگ زمین نقره ای درخشان با نوار مشکی در سراسر چشم از پشت گردن است
[ترجمه ترگمان]رنگ زمین، نقره درخشان و درخشان است با نواری سیاه که از پشت گردن به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From rich reds and burnished golds to rainbow hues, the selections are plentiful and the palette pretty.
[ترجمه گوگل]از رنگ‌های قرمز پررنگ و طلایی براق گرفته تا رنگ‌های رنگین کمانی، انتخاب‌ها فراوان و پالت زیبا هستند
[ترجمه ترگمان]از رنگ های قرمز رنگ و طلای جلا دار تا رنگ های رنگین کمان، انتخاب ها فراوان و پالت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And the burnished vintage settings in South Philadelphia look anything but depressed.
[ترجمه گوگل]و تنظیمات وینتیج شیک در فیلادلفیا جنوبی چیزی جز افسرده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]و تنظیمات کلاسیک burnished در جنوب فیلادلفیا چیزی جز افسردگی به نظر نمی رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His burnished armour glinted in the light of the setting sun.
[ترجمه گوگل]زره درخشان او در نور غروب خورشید می درخشید
[ترجمه ترگمان]زره burnished در زیر نور خورشید می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The legislative victory also burnished Putin's credentials as an economic reformer.
[ترجمه گوگل]پیروزی قانونگذاری همچنین اعتبار پوتین را به عنوان یک اصلاح طلب اقتصادی تضعیف کرد
[ترجمه ترگمان]پیروزی قانون گذاری همچنین اعتبار پوتین را به عنوان یک اصلاح طلب اقتصادی جلا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some long shots burnished their chances, some favourites lost ground.
[ترجمه گوگل]برخی از شوت های از راه دور شانس های خود را از بین بردند، برخی از بازیکنان مورد علاقه موقعیت خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]برخی از تیره ای بلند شانس خود را جلا دادند و برخی از افراد مورد علاقه خود را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Lelyveld also shatters the attractive myth, burnished by Richard Attenborough's bio-pic, of the brave little man in a loincloth bringing down a mighty empire.
[ترجمه گوگل]للیولد همچنین اسطوره جذابی را که توسط فیلم بیوگرافی ریچارد آتنبرو تجلیل شده بود، از مرد کوچولوی شجاعی که در بند کمری پوشیده بود، در هم می شکند که امپراتوری قدرتمندی را سرنگون می کند
[ترجمه ترگمان]همچنین این افسانه، افسانه فریبنده ریچارد Attenborough را درهم می شکند و عکس bio مرد کوچک شجاع را با دور کردن یک امپراطوری قدرتمند نابود می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Burnished and bright and clean, as if for parade or inspection!
[ترجمه گوگل]آراسته و روشن و تمیز، انگار برای رژه یا بازرسی!
[ترجمه ترگمان]مثل این است که برای رژه رفتن و بازدید از آن طرف و آن طرف و آن طرف و آن طرف بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• shined, polished
burnished means bright or smooth; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : burnish
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : burnished
✅️ قید ( adverb ) : _
براق

بپرس