burnish

/ˈbɜːrˌnɪʃ//ˈbɜːnɪʃ/

معنی: صیقل، پرداخت، جلا، پرداخت کردن، پرداختن، صیقل دادن، جلا دادن، صیقل کردن
معانی دیگر: (با مالش) براق کردن، (تقریبا هم معنی polish است)، برق

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: burnishes, burnishing, burnished
• : تعریف: to polish or make shiny by rubbing with a cloth or the like.
مترادف: buff, gloss, polish, rub, shine
مشابه: clean, scrub, sleek

- The silversmith burnished the buckle until it shone brilliantly.
[ترجمه گوگل] نقره‌ساز سگک را تا زمانی که بسیار درخشان می‌درخشید، می‌سوخت
[ترجمه ترگمان] این نقره، سگک کمربند را تا زمانی که درخشان به نظر می رسید، روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: burnisher (n.), burnishment (n.)
• : تعریف: a smooth, shiny appearance; luster.
مترادف: gloss, glow, luster, sheen, shine
مشابه: brilliance, glimmer, polish, radiance, sparkle

- They admired the burnish of the glazed pottery.
[ترجمه گوگل] آنها زیبایی سفال های لعابدار را تحسین می کردند
[ترجمه ترگمان] آن ها the سفال لعاب دار را تحسین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The company is currently trying to burnish its socially responsible image.
[ترجمه مجید سالاری درمیان] این شرکت در حال حاضر در تلاش است تا تصویر مسؤلیت اجتماعی هود را ماله کشی کند
|
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر در تلاش است تا وجهه مسئولیت اجتماعی خود را برجسته کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال حاضر می کوشد تا تصویر مسئولیت اجتماعی خود را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He missed no opportunity to burnish his image.
[ترجمه گوگل]او هیچ فرصتی را از دست نداد تا چهره خود را برجسته کند
[ترجمه ترگمان]او هیچ فرصتی را برای پنهان کردن تصویر خود از دست نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She wished her to dust the furniture, burnish the coal scuttle, and clean the windows.
[ترجمه گوگل]او از او آرزو کرد که اثاثیه را گردگیری کند، لکه های زغال سنگ را بپوشاند و پنجره ها را تمیز کند
[ترجمه ترگمان]از او خواست که اسباب و اثاث خانه را گردگیری کند و پنجره را تمیز کند و پنجره ها را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Its berries glistened red under the burnish of the breeze, which came in uneasy gusts from the south and east.
[ترجمه گوگل]توت‌های آن در زیر نور نسیمی که از جنوب و شرق در تندبادهای ناخوشایندی می‌درخشید، قرمز می‌درخشیدند
[ترجمه ترگمان]دانه های آن زیر the نسیم سرخ می درخشیدند که از جنوب و شرق می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Act well with vitamin B, can maintain the burnish of the hair.
[ترجمه گوگل]با ویتامین B به خوبی عمل می کند، می تواند درخشندگی مو را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]به خوبی با ویتامین B عمل کنید و می توانید the مو را حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scagliola diaphaneity is bad, and without burnish.
[ترجمه گوگل]دیافانی Scagliola بد و بدون برش است
[ترجمه ترگمان]scagliola حاجب یک چیز بد و بدون جلا هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's the burnish, glue work can be very accurate in need to play the part of the hair, adhesive glue, also can use the machine configuration of the nozzle of different cases of a local spray adhesive.
[ترجمه گوگل]این جلای، کار چسب می تواند بسیار دقیق در نیاز به بازی بخشی از مو، چسب چسب، همچنین می توانید پیکربندی دستگاه از نازل موارد مختلف از یک چسب اسپری محلی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]این کار burnish است، چسب چسب می تواند بسیار دقیق باشد در نیاز به بازی کردن قسمتی از مو، چسب زخم، هم چنین می تواند از پیکربندی دستگاه of مختلفی از چسب اسپری محلی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Skin molten, attenuate, burnish drops, flexibility decreases, dry and corrugate.
[ترجمه گوگل]پوست مذاب می شود، ضعیف می شود، قطرات براق می شود، انعطاف پذیری کاهش می یابد، خشک و موجدار می شود
[ترجمه ترگمان]کم کردن پوست، کم کردن، کاهش قطره، کاهش انعطاف، خشک کردن و خشک شدن پوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such bipartisanship will do something to burnish his reputation as a reformer.
[ترجمه گوگل]چنین دو حزبی باعث می شود که شهرت او به عنوان یک اصلاح طلب کمرنگ شود
[ترجمه ترگمان]این هم کاری حزبی می تواند کاری انجام دهد تا شهرت خود را به عنوان یک اصلاح کننده در نظر بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Constant drink rice wine, the skin is lubricant burnish, puerpera and woman period are drinkable, have profit especially.
[ترجمه گوگل]مدام شراب برنج بنوشید، پوست آن روان کننده است، نفاس و دوران زن قابل شرب هستند، به ویژه سود دارند
[ترجمه ترگمان]به طور مداوم شراب برنج، پوست روغن چرب، روغن زیتون و دوره زنان قابل نوشیدن است، به خصوص سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The European Parliament badly needs a president who can burnish its image.
[ترجمه گوگل]پارلمان اروپا به شدت به رئیس‌جمهوری نیاز دارد که بتواند وجهه آن را برجسته کند
[ترجمه ترگمان]پارلمان اروپا به شدت به رئیس جمهوری که بتواند تصویر خود را تغییر دهد، نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many people, fearful for their jobs, are trying to burnish their contacts at other firms.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم که از شغل خود می ترسند، سعی می کنند ارتباطات خود را در شرکت های دیگر تقویت کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم از شغل خود بیمناک هستند و می کوشند تا با شرکت های دیگر ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was the fourth consecutive last-place finish for LaGuardia, a congested airport in the borough of Queens which is plagued by delays but hopes to burnish its image with new high-profile restaurants.
[ترجمه گوگل]این چهارمین رتبه آخر متوالی برای LaGuardia بود، یک فرودگاه شلوغ در ناحیه کوئینز که با تاخیر مواجه است اما امیدوار است که وجهه خود را با رستوران‌های جدید برجسته کند
[ترجمه ترگمان]این چهارمین مکان متوالی برای لاگاردیا، یک فرودگاه متراکم در حوزه کوئینز است که با تاخیر مواجه شده است، اما امیدوار است که تصویر خود را با رستوران های پر زرق و برق جدید عوض کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Thin, soft, smooth, fit, breathable, brilliant color, rich burnish, nobility is elegant, wear comfortable.
[ترجمه گوگل]نازک، نرم، صاف، مناسب، تنفس، رنگ درخشان، درخشان، اشراف ظریف است، راحت بپوشید
[ترجمه ترگمان]نازک، نرم، نرم، مناسب، قابل تنفس، رنگ درخشان، burnish ثروتمند، نجیب است، لباس راحتی بپوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Equally, headhunters and recruiters will often work with you to burnish your resum é.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، هد شکارچیان و استخدام کنندگان اغلب با شما کار می کنند تا رزومه شما را برجسته کنند
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، headhunters و استخدام کنندگان اغلب با شما کار خواهند کرد تا resum را به شما نشان دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صیقل (اسم)
polish, varnish, burnish, polishing

پرداخت (اسم)
finish, expenditure, settlement, emolument, pay, remuneration, polish, burnish, payment, fee, disbursement, outlay, hire, payoff, remittance, remitment

جلا (اسم)
gloss, vermeil, radiation, buff, satin, polish, varnish, burnish, japan, shininess

پرداخت کردن (فعل)
scour, pay, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, furbish, spend money

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

صیقل دادن (فعل)
gloss, polish, burnish

جلا دادن (فعل)
surface, polish, varnish, burnish, furbish, japan

صیقل کردن (فعل)
polish, burnish, glaze, levigate

انگلیسی به انگلیسی

• make shiny or smooth by rubbing, polish
gloss, shine, luster
if you burnish metal, you polish it so that it shines.

پیشنهاد کاربران

1 -
Burnish is a verb that means to polish or make something shine or more attractive.
جلا دادن یا درخشش یا جذاب کردن چیزی
The artist burnished the bronze statue until it shone like gold
2 -
...
[مشاهده متن کامل]

It can also be used figuratively to mean to enhance or improve something, such as a reputation or image
همچنین می تواند به معنای افزایش یا بهبود چیزی، مانند شهرت یا وجهه کسی یا چیزی باشد.
The company is trying to burnish its reputation by emphasizing its commitment to sustainability.
She burnished her skills by taking classes and practicing every day.
The politician burnished his reputation by sponsoring a bill to help veterans.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/burnish• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/burnish
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : burnish
✅️ اسم ( noun ) : _
✅️ صفت ( adjective ) : burnished
✅️ قید ( adverb ) : _
بهتر جلوه دادن
بهبود بخشیدن

بپرس