bunk bed


(در اتاق بچه ها و کشتی و غیره) تختخواب چند طبقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a furniture unit consisting of two single beds, one mounted above the other.

جمله های نمونه

1. The twins sleep in a bunk bed.
[ترجمه گوگل]دوقلوها در یک تخت دو طبقه می خوابند
[ترجمه ترگمان]دوقلوها در تخت سفری می خوابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Vasquez sat on the bunk bed.
[ترجمه گوگل]واسکز روی تخت دو طبقه نشست
[ترجمه ترگمان]\"Vasquez\" روی تخت تخت نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why not choose a bunk bed for your children?
[ترجمه گوگل]چرا تخت دوطبقه برای فرزندانتان انتخاب نمی کنید؟
[ترجمه ترگمان]چرا یک تخت خواب سفری برای بچه هات انتخاب نمی کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mother boosted the youngster into the top of his bunk bed.
[ترجمه گوگل]مادر کودک را به بالای تخت دوطبقه اش برد
[ترجمه ترگمان]مادر بچه را به بالای تخت خوابش می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The only apparent relief from chess were two dolls and a golliwog on Judit's bunk bed.
[ترجمه گوگل]تنها تسکین ظاهری شطرنج دو عروسک و یک گولیوگ روی تخت دو طبقه جودیت بود
[ترجمه ترگمان]تنها آسودگی ظاهری که از شطرنج داشت، دو عروسک بود و یک تخت خواب تاشو روی تخت تخت Judit
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I also lost a lot of clothes and books, a futon and a wood-frame bunk bed.
[ترجمه گوگل]من همچنین لباس‌ها و کتاب‌های زیادی را گم کردم، یک تختخواب دو طبقه با اسکلت چوبی
[ترجمه ترگمان]من همچنین تعداد زیادی لباس و کتاب، یک futon و یک تخت تخت چوبی از دست دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Bai kicked off her sandals and sprawled out on a Tromso bunk bed.
[ترجمه گوگل]بای صندل هایش را در آورد و روی تخت دو طبقه ترومسو پرید
[ترجمه ترگمان]bai از روی صندل یاش بیرون زد و روی تخت خوابش دراز کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who said that one can't have good dreams when sleeping in a bunk bed?
[ترجمه گوگل]کی گفته که وقتی روی تخت دوطبقه می خوابیم نمی توان خواب های خوبی دید؟
[ترجمه ترگمان]کی گفت که وقتی توی تخت خوابی خوابیده، خواب خوبی نمی تونه داشته باشه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We slept in a refurbished outbuilding that contained a bunk bed, a bathroom, and a wood-burning stove.
[ترجمه گوگل]ما در یک ساختمان بازسازی شده که شامل یک تخت دو طبقه، یک حمام، و یک اجاق هیزمی بود، خوابیدیم
[ترجمه ترگمان]ما در اتاق باز سازی خوابیدیم که شامل یک تخت خواب سفری، یک حمام و یک بخاری چوبی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have a dim memory of us making out for hours on someone else's bunk bed.
[ترجمه گوگل]خاطره ای مبهم از ما دارم که ساعت ها روی تخت دو طبقه یک نفر دیگر مشغول بیرون آمدن بودیم
[ترجمه ترگمان]یک خاطره مبهم از ما دارد که ساعت ها روی تخت یک نفر دیگر متمرکز می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a bunk bed consists of two beds, one above the other, held in a frame.

پیشنهاد کاربران

تخت دو طبقه، یا تختای کوچکی که در کوپه قطار یا زندان وصله به دیوار
تخت دو طبقه
تخت دو نفره

بپرس