boolean operator


عملگر بولی

جمله های نمونه

1. The aim we establish the logic frame BOFL (Boolean Operator Fuzzy Logic) is to solve the innate limitation of the first-order logic.
[ترجمه گوگل]هدف ما ایجاد چارچوب منطقی BOFL (منطق فازی عملگر بولی) حل محدودیت ذاتی منطق مرتبه اول است
[ترجمه ترگمان]هدف ما ایجاد چارچوب منطقی منطق فازی (بولی)برای حل محدودیت ذاتی منطق مرتبه اول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Are the operands of a Boolean operator Boolean?
[ترجمه گوگل]آیا عملوندهای یک عملگر بولی بولی هستند؟
[ترجمه ترگمان]the \"operands یک عملگر بولی بولی\" است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keep in mind that if you don't put any Boolean operator between two search words, the OR operator will be added between them automatically.
[ترجمه گوگل]به خاطر داشته باشید که اگر هیچ عملگر Boolean را بین دو کلمه جستجو قرار ندهید، عملگر OR به طور خودکار بین آنها اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]به خاطر داشته باشید که اگر یک عملگر بولی را بین دو کلمه جستجو قرار ندهید، اپراتور یا اپراتور بین آن ها به طور خودکار اضافه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In a BISON keyword search, "and" is always a Boolean operator.
[ترجمه گوگل]در جستجوی کلمه کلیدی BISON، "and" همیشه یک عملگر بولی است
[ترجمه ترگمان]در جستجوی کلمه کلیدی bison، \"و\" همیشه یک عملگر بولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Filter criteria are specified as the column name, followed by an equality, inequality, or Boolean operator, followed by the filter value.
[ترجمه گوگل]معیارهای فیلتر به عنوان نام ستون و به دنبال آن یک عملگر برابری، نابرابری یا بولی و به دنبال آن مقدار فیلتر مشخص می شود
[ترجمه ترگمان]معیارهای فیلتر به عنوان نام ستون مشخص می شوند، و پس از آن یک عملگر برابری، نابرابری، یا عملگر بولی و پس از آن مقدار فیلتر دنبال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This can be over ridden by inserting a different boolean operator either " OR " or " ANDNOT "
[ترجمه گوگل]این را می توان با وارد کردن یک عملگر بولی دیگر یا "OR" یا "ANDNOT" از بین برد
[ترجمه ترگمان]این می تواند با قرار دادن یک عملگر بولی متفاوت یا \"یا\" یا \"andnot\" طول بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Applying such terms for a match might therefore need an explicit enforcement as a required term or need a combination with a Boolean operator.
[ترجمه گوگل]بنابراین، اعمال چنین شرایطی برای یک تطابق ممکن است نیاز به اجرای صریح به عنوان یک اصطلاح ضروری یا ترکیبی با یک عملگر بولی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به کار بردن چنین شرایطی برای یک مسابقه ممکن است نیاز به اجرای صریح داشته باشد و یا نیاز به ترکیب با یک عملگر بولی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] عملگر بولی
[برق و الکترونیک] عمگر بولی

انگلیسی به انگلیسی

• logical operator, mathematical operation between boolean values

پیشنهاد کاربران

بپرس