blueprint

/ˈbluːˌprɪnt//ˈbluːprɪnt/

معنی: طرح، برنامه کار
معانی دیگر: طرح کلی ساختن، برنامه ی کار را ریختن، نقشه، نقشه کلی، چاپ آبی، چاپ اوزالید، نوعی چاپ عکاسی که زمینه ان ابی ونقش ان سفید است، چاپ اوزالیدکه برای کپیه نقشه ورسم های فنی بکارمیرود، دستور کار، چاپ ابى( در عکاسى) روانشناسى : چاپ ابى

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a photographic print of architectural or mechanical drawings, usu. done with white lines on a blue background.
مشابه: draft, plan

- The architect produced the blueprints for the new science building.
[ترجمه گوگل] معمار نقشه های ساختمان جدید علم را تولید کرد
[ترجمه ترگمان] معمار این طرح را برای ساختمان علوم جدید تهیه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a detailed plan or outline.
مشابه: design, draft, plan

- He thought he'd come up with the perfect blueprint for success.
[ترجمه گوگل] او فکر می‌کرد که طرحی عالی برای موفقیت ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان] او فکر می کرد که او طرح کامل موفقیت را برای موفقیت به دست اورده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blueprints, blueprinting, blueprinted
• : تعریف: to make a blueprint of or for.

جمله های نمونه

1. a blueprint for the world of tomorrow
برنامه ی کلی برای جهان فردا

2. The country's president will offer delegates his blueprint for the country's future.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کشور طرح خود را برای آینده کشور به نمایندگان ارائه خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور این کشور طرح اولیه ای برای آینده این کشور ارائه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The government does not have a blueprint for reform.
[ترجمه گوگل]دولت طرحی برای اصلاحات ندارد
[ترجمه ترگمان]دولت طرحی برای اصلاحات ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The offspring contain a mixture of the genetic blueprint of each parent.
[ترجمه گوگل]فرزندان حاوی ترکیبی از طرح ژنتیکی هر یک از والدین هستند
[ترجمه ترگمان]فرزند شامل مخلوطی از طرح ژنتیکی هر پدر و مادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The charter should serve as a blueprint for cooperation.
[ترجمه گوگل]منشور باید به عنوان طرحی برای همکاری عمل کند
[ترجمه ترگمان]منشور باید به عنوان یک طرح کلی برای هم کاری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. all our plans were still in the blueprint stage, our competitors got the jump on us by announcing their new model.
[ترجمه گوگل]تمام برنامه های ما هنوز در مرحله طرح اولیه بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را به نفع خود گرفتند
[ترجمه ترگمان]تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدیدشان به ما حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While all our plans were still in the blueprint stage, our competitors had the jump on us by announcing their new model.
[ترجمه گوگل]در حالی که تمام برنامه های ما هنوز در مرحله طرح اولیه بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را تحت فشار قرار دادند
[ترجمه ترگمان]درحالیکه تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدیدشان از روی ما بپرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is unlikely that their blueprint for economic reform will be put into action.
[ترجمه گوگل]بعید است که طرح اصلاحات اقتصادی آنها عملی شود
[ترجمه ترگمان]بعید به نظر می رسد که طرح اولیه آن ها برای اصلاحات اقتصادی عملی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By changing the tomato's genetic blueprint, scientists can alter the rate at which it ripens.
[ترجمه گوگل]با تغییر طرح ژنتیکی گوجه فرنگی، دانشمندان می توانند سرعت رسیدن آن را تغییر دهند
[ترجمه ترگمان]با تغییر طرح کلی گوجه فرنگی، دانشمندان می توانند نرخ آن را تغییر دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The report is being heralded as a blueprint for the future of transport.
[ترجمه گوگل]این گزارش به عنوان طرحی برای آینده حمل و نقل اعلام می شود
[ترجمه ترگمان]این گزارش به عنوان طرحی برای آینده حمل و نقل اعلام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The documents contain a blueprint for a nuclear device.
[ترجمه گوگل]اسناد حاوی طرحی برای یک دستگاه هسته ای است
[ترجمه ترگمان]این اسناد حاوی یک طرح اولیه برای یک دستگاه هسته ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. While all our plans were still in the blueprint stage, our competitors got the jump on us by announcing their new model . . .
[ترجمه گوگل]در حالی که تمام برنامه‌های ما هنوز در مرحله طرح بود، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود، ما را تحت تأثیر قرار دادند
[ترجمه ترگمان]درحالیکه تمام برنامه های ما هنوز در مرحله اولیه بودند، رقبای ما با اعلام مدل جدید خود به ما حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Plans have reached the blueprint stage.
[ترجمه گوگل]طرح ها به مرحله طرح اولیه رسیده اند
[ترجمه ترگمان]طرح ها به مرحله اولیه رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Such a blueprint could not help but postpone indefinitely important questions facing the integrative bodies already in existence.
[ترجمه گوگل]چنین طرحی نمی‌توانست کمکی کند مگر اینکه پرسش‌های مهمی را که بدن‌های ادغام‌کننده‌ای که در حال حاضر با آن مواجه هستند به تعویق بیاندازد
[ترجمه ترگمان]چنین طرحی نمی تواند کمکی کند، اما به طور نامحدود سوالات مهم را به تعویق بیاندازد که پیش از این در حال حاضر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طرح (اسم)
trace, figure, design, skeleton, projection, line, scheme, draft, pattern, plan, blueprint, layout, project, model, drawing, lineament, diagram, plot, protraction, sketch, croquis, delineation, eye draught, schema, outline, shop drawing

برنامه کار (اسم)
blueprint

تخصصی

[عمران و معماری] اوزالید - کروکی
[سینما] دستنویس
[صنعت] نقشه های فنی
[نساجی] چاپ آبی رنگ
[ریاضیات] چاپ آبی، نقشه ی محصول، چاپ اوزالید، نقشه، طرح، نقشه ی اوزالید

انگلیسی به انگلیسی

• draft, plan
design, plan
a blueprint for something is an original plan or description of how it is expected to work.

پیشنهاد کاربران

مدل
الگو
نقشه الگو
طرح الگو
۱. چاپ ابی. چاپ اوزالید ۲. طرح. نقشه
مثال:
We now have a blueprint for opening the American mind.
ما الان طرحی برای باز کردن ذهن امریکایی ها داریم.
طرح ریزی عملیات عمرانی و صنعتی و غیره بوسیله نوشتار و عکس و. . .
برنامة اقدام
طرح/نقشه مفصل
نقشة راه
در مقاله یا انشانویسی ، به معنی مواردی هست که در سرتیتر به شما نشون داده میشه. برای مثال :
- سه نوع آدم وجود داره : بد ، خوب ، و معمولی.
کلمه های "بد ، خوب ، و معمولی" blueprint هستن.
1 -
نقشه ساخت یا بلوپرینت نسخه ای چاپی از یک ترسیم فنی است، که برای ساخت یک نقشه معماری یا طرح موتور خودرو، بر روی یک ورق حساس به نور توسط کنتاکترهای چاپ، استفاده می شود.
2 -
A detailed plan or outline that serves as a guide for a project or action. A “blueprint” provides a clear structure and direction for achieving a desired outcome.
...
[مشاهده متن کامل]

یک طرح یا طرح کلی که به عنوان راهنما برای یک پروژه یا اقدام عمل می کند. یک "blueprint" ساختار و جهت روشنی را برای دستیابی به یک نتیجه دلخواه فراهم می کند.
“We need a blueprint for building this new app. ”
In architecture, someone might discuss, “The blueprint for the new building is complete. ”
A person organizing a protest might say, “We need a blueprint for our demonstration to ensure it’s effective and safe. ”

blueprint
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Blueprint• https://fluentslang.com/slang-for-tactics/
دستورالعمل
نقل از هزاره :
( مجازی ) طرح کلی ، نقشه اصلی
( چاپ ) اوزالید
رویه
پروژه
طرح بازی
نقشه بازی
نقشه
طرح جامع

طرح های جامع
نقشه یا طرح کلی
طرح اولیه

نقشه فنی ساختمان
نسخه دستنویس
بلوپرینت
نقشه ساخت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس