قرار ملاقات مرد و زنی که همدیگر را نمی شناسند (معمولا از سوی خویشان یا دوستان ترتیب داده می شود)، قرار ملاقات میان زن ومردی که همدیگر را نمی شناسند
بررسی کلمه
اسم ( noun )
• (1)تعریف: a date arranged between two people who have been previously unacquainted.
• (2)تعریف: either of the parties to this date.
جمله های نمونه
1. My wife and I first met on a blind date arranged by her sister.
[ترجمه محمد] همسرم و من اولین بار با یه قرار ملاقات ناشناس که توسط خواهرش تنظیم شده بود باهم آشنا شدیم
|
[ترجمه گوگل]من و همسرم برای اولین بار در یک قرار ملاقات کور که توسط خواهرش ترتیب داده شده بود، آشنا شدیم [ترجمه ترگمان]من و همسرم اولین بار با یه قرار ملاقات کور با خواهرش آشنا شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Elaine arranged for me to go on a blind date with a bloke from her office.
[ترجمه گوگل]الین ترتیبی داد که من با یک جوان از دفتر او به ملاقات کور بروم [ترجمه ترگمان]الین \"ترتیبی داده بود که من با یه یارو از دفترش برم\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She met her husband on a blind date.
[ترجمه لقمان ] او شوهرش را برای اولین بار در یک قرار کور ملاقات کرد
|
[ترجمه کیوت] او شوهرش را در یک قرار از پیش تعیین شده ملاقات کرد.
|
[ترجمه گوگل]او در یک قرار کور با شوهرش آشنا شد [ترجمه ترگمان]شوهر او را در یک تاریخ کور ملاقات کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Would you ever go on a blind date?
[ترجمه کیوت] هیچوقت حاضری سر یه قرار از قبل تعیین شده بری؟
|
[ترجمه Pk] آیا تا به حال به یک قرار از پیش تعیین شده رفتی؟
|
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال به قرار ملاقات کور می روید؟ [ترجمه ترگمان]تا حالا با یه قرار بدون کور رفتی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Or a blind date with Black Francis??
[ترجمه گوگل]یا قرار ملاقات کور با بلک فرانسیس؟؟ [ترجمه ترگمان]یا تاریخی کور با سیاه فرانسیس؟ ؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They met on a blind date.
[ترجمه Sarah] بعضی اصطلاحات رو نمیشه تحت الفظی ترجمه کرد. مثلا همین blind date, نمیشه گفت تاریخ کور!. . .
|
[ترجمه گوگل]آنها در یک قرار کور ملاقات کردند [ترجمه ترگمان] اونا تو یه تاریخ کور ملاقات کردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They chose their high-flying ceremony after a blind date and party brought them together.
[ترجمه گوگل]آنها مراسم پرپرواز خود را پس از یک ملاقات کور انتخاب کردند و مهمانی آنها را دور هم جمع کرد [ترجمه ترگمان]آن ها مراسم پر پرواز خود را بعد از یک تاریخ نابینا انتخاب کردند و مهمانی آن ها را به هم رساند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In mid-September, he met Pamela Digby on a blind date and proposed.
[ترجمه گوگل]در اواسط سپتامبر، او پاملا دیگبی را در یک قرار کور ملاقات کرد و خواستگاری کرد [ترجمه ترگمان]در اواسط سپتامبر، او پاملا Digby را در یک تاریخ کور ملاقات کرد و پیشنهاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I met my wife on a blind date.
[ترجمه گوگل]من همسرم را در یک قرار ملاقات کور دیدم [ترجمه ترگمان]من همسرم رو با یه قرار ملاقات کور ملاقات کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. On a blind date, both individuals are probably a little nervous.
[ترجمه گوگل]در یک ملاقات کور، هر دو نفر احتمالا کمی عصبی هستند [ترجمه ترگمان]در یک تاریخ کور، هر دو فرد احتمالا کمی عصبی هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For a blind date, you may hit the mark on May 2
[ترجمه گوگل]برای یک قرار کور، می توانید در 2 مه علامت بزنید [ترجمه ترگمان]برای یک تاریخ کور، ممکن است در ۲ ماه مه به علامت بزنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. You could try being sneaky and setting your son up on a "blind date" with your newly hired man servant, but you need not be so cunning.
[ترجمه گوگل]می توانید یواشکی باشید و پسرتان را با خدمتکار تازه استخدام شده خود در یک «قرار کور» قرار دهید، اما لازم نیست اینقدر حیله گر باشید [ترجمه ترگمان]تو باید سعی کنی زیر کاه باشی و پسرت رو توی یه قرار ملاقات کور با نوکر تازه استخدام کنی، اما تو لازم نیست این قدر زیرک باشی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Kelly: I am going on a blind date lunch.
[ترجمه گوگل]کلی: من دارم میرم ناهار ملاقات کور [ترجمه ترگمان]کلی: من در حال رفتن به یک ناهار تاریخی هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I'm waiting for my blind date.
[ترجمه گوگل]من منتظر ملاقات کورم هستم [ترجمه ترگمان]منتظر قرار blind هستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A friend convinces me to go on a blind date with a lady friend of his.
[ترجمه گوگل]دوستی مرا متقاعد می کند که با یکی از دوستانش به یک قرار ملاقات کور بروم [ترجمه ترگمان]یکی از دوستان من را قانع کرد که با یکی از دوستان خود به یک قرار ملاقات کورکورانه بروم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• date between two people who have never met a blind date is an arrangement made for you to spend an evening with someone of the opposite sex who you have never met before.
پیشنهاد کاربران
دیدار ناشناس
قرار ناشناس
a social engagement with a person one has not previously met, arranged with a view to the development of a romantic or sexual relationship
A blind date is a social engagement between two people who have not previously met, usually arranged by a mutual acquaintance/ a social engagement with a person one has not previously met, arranged with a view to the development of a romantic or sexual relationship ... [مشاهده متن کامل]
اولین قرار عاشقانه که معمولا آشنایان دو طرف زمینه آن را فراهم می کنند. Elaine arranged for me to go on a blind date with a guy from her office.
قرار از پیش تعیین شده - قرار با شخصی که قبلاً ملاقات نکردی ، با هدف ایجاد یک رابطه عاشقانه یا جنسی .
زوج
ملاقات بدون آشنایی قبلی شاید همان آشنا شدن با معرفی در فارسی
قرار از پیش تعیین نشده
قرار کورکورانه
اولین قرار ملاقات من و همسرم توسط توسط خواهرش ترتیب داده شد.