behavior modification


(روان شناسی) تعدیل رفتار، میان سان سازی رفتار (behavioral modification هم می گویند)

جمله های نمونه

1. Skinner was the psychologist who popularized behavior modification.
[ترجمه گوگل]اسکینر روانشناسی بود که اصلاح رفتار را رایج کرد
[ترجمه ترگمان]اسکینر یک روان شناس بود که رفتار رفتار را رواج داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The term behavior modification is misleading because it refers to a specific technique among many techniques.
[ترجمه گوگل]اصطلاح اصلاح رفتار گمراه کننده است زیرا به یک تکنیک خاص در میان بسیاری از تکنیک ها اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]اصطلاح تغییر رفتار گمراه کننده است، زیرا به یک تکنیک خاص در میان بسیاری از تکنیک ها اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Behavior modification is the application of reinforcement techniques to educational or therapeutic practice.
[ترجمه گوگل]اصلاح رفتار عبارت است از بکارگیری تکنیک های تقویتی در عمل آموزشی یا درمانی
[ترجمه ترگمان]تغییر رفتار کاربرد تکنیک های تقویتی در عمل آموزشی یا درمانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As it did for Emery, behavior modification, or performance management, worked.
[ترجمه گوگل]همانطور که برای امری انجام شد، اصلاح رفتار یا مدیریت عملکرد کارساز بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که برای امری، تغییر رفتار، یا مدیریت عملکرد انجام شد، کار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We have a level system; behavior modification is our basis.
[ترجمه گوگل]ما یک سیستم سطح داریم اصلاح رفتار اساس ما است
[ترجمه ترگمان]ما یک سیستم سطحی داریم؛ اصلاح رفتاری اساس ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. LEAA funded 350 projects involving medical procedures, behavior modification and drugs for delinquency control.
[ترجمه گوگل]LEAA 350 پروژه شامل روش های پزشکی، اصلاح رفتار و داروهای کنترل بزهکاری را تامین مالی کرد
[ترجمه ترگمان]LEAA ۳۵۰ پروژه شامل روش های پزشکی، اصلاح رفتار و مواد مخدر برای کنترل بزهکاری را تامین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Veterans'Administration was also deeply involved in behavior modification and mind control.
[ترجمه گوگل]اداره کهنه سربازان نیز عمیقاً در اصلاح رفتار و کنترل ذهن درگیر بود
[ترجمه ترگمان]مدیریت سربازان قدیمی نیز عمیقا در تغییر رفتار و کنترل ذهن درگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A knowledgeable counselor can walk you through behavior modification techniques that have a proven track record.
[ترجمه گوگل]یک مشاور آگاه می تواند شما را از طریق تکنیک های اصلاح رفتاری که سابقه اثبات شده ای دارند راهنمایی کند
[ترجمه ترگمان]مشاور آگاه می تواند شما را از طریق تکنیک های اصلاح رفتار که سابقه اثبات شده دارد، پیاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This uses electro-shock and behavior modification with an aversive conditioning of the old and a reward conditioning of the desired personality.
[ترجمه گوگل]این از شوک الکتریکی و اصلاح رفتار با شرطی سازی نفرت انگیز از قدیمی و شرطی سازی پاداش برای شخصیت مورد نظر استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]این کار با استفاده از شوک الکتریکی و تغییر رفتار با یک conditioning aversive قدیمی و یک conditioning پاداش برای شخصیت مورد نظر، به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Initially, while you are working on behavior modification it may be helpful to get a neighbor or pet sitter to come in once or several times during the day.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، در حالی که روی اصلاح رفتار کار می کنید، ممکن است از یک همسایه یا پرستار حیوان خانگی یک یا چند بار در طول روز بیاید
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، در حالی که در حال کار بر روی اصلاح رفتار هستید، ممکن است برای به دست آوردن یک پرستار یا پرستار حیوانات خانگی برای یک یا چند بار در طول روز مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Behavior Modification: Behavior modification uses reinforcement theory to change human behavior.
[ترجمه گوگل]اصلاح رفتار: اصلاح رفتار از نظریه تقویتی برای تغییر رفتار انسان استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]اصلاح رفتار: تغییر رفتار از نظریه تقویت برای تغییر رفتار انسان استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thirteen behavior modification programs were conducted by the Department of Defense.
[ترجمه گوگل]سیزده برنامه اصلاح رفتار توسط وزارت دفاع انجام شد
[ترجمه ترگمان]سیزده برنامه اصلاح رفتاری توسط وزارت دفاع انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Behavior modification could be an alternative, he says.
[ترجمه گوگل]او می گوید که اصلاح رفتار می تواند یک جایگزین باشد
[ترجمه ترگمان]او می گوید تغییر رفتار می تواند جایگزین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. BEHAVIOR MODIFICATION - Stop acting like your father!
[ترجمه گوگل]اصلاح رفتار - مثل پدرت رفتار نکن!
[ترجمه ترگمان]! behavior -! مثل پدرت رفتار نکن -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Today we could view this as a story which exemplifies behavior modification through adverse stimuli: the red flags.
[ترجمه گوگل]امروز می‌توانیم این را داستانی ببینیم که نمونه‌ای از اصلاح رفتار از طریق محرک‌های نامطلوب است: پرچم‌های قرمز
[ترجمه ترگمان]امروزه ما می توانیم این را به عنوان داستانی در نظر بگیریم که رفتار نمونه ای را از طریق محرکه ای معکوس نشان می دهد: پرچم قرمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Behavior modification is a type of therapy or treatment that focuses on changing unwanted or problematic behaviors through the use of positive or negative reinforcement. The goal of behavior modification is to replace negative or maladaptive behaviors with more positive, adaptive ones, in order to improve an individual's overall functioning and quality of life
...
[مشاهده متن کامل]

اصلاح رفتار نوعی درمان یا درمان است که بر تغییر رفتارهای ناخواسته یا مشکل ساز از طریق استفاده از تقویت مثبت یا منفی تمرکز دارد. هدف اصلاح رفتار جایگزینی رفتارهای منفی یا ناسازگار با رفتارهای مثبت و سازگارتر است تا عملکرد کلی و کیفیت زندگی فرد را بهبود بخشد.
اصلاح رفتار به روش های اصلاح رفتار اطلاق می شود که در طول دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ میلادی مورد استفاده قرار می گرفت. بر اساس روش شناسی رفتاری، رفتار بیرونی و عمومی فرد بوسیله اعمال پی آمدهای از پیش مشخص اصلاح می شد؛ از جمله استفاده از مشوق های مثبت و منفی برای تقویت رفتار مطلوب، یا به کارگیری مجازات مثبت و منفی یا/و خاموشی ( Extinction ) برای تضعیف رفتار مشکل ساز.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Behavior_modification• https://poe.com/s/PTDUdg0TsAVZLsMjKpQ8
روان شناسی: تغییر رفتار. اصلاح رفتار.

بپرس