base runner


اندازه ی بهره ی، پایه ی درصد بهره ی پایه، میزان بهره ی پایه، (امریکا - بیس بال) هر یک از بازیکنان روی پایگاه یا کوشا برای رسیدن به پایگاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball, any member of the team at bat who is safely on base or is running toward a base.

جمله های نمونه

1. The trucks tried to drive to the British base, running the gauntlet of marauding bands of gunmen.
[ترجمه گوگل]کامیون‌ها سعی کردند به سمت پایگاه بریتانیا بروند و گروه‌های غارتگر مردان مسلح را در دست داشتند
[ترجمه ترگمان]کامیون ها تلاش کردند تا به پایگاه انگلیسی ها حرکت کنند و مبارزه با گروه های مسلح مردان مسلح را اداره کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tom's hit brought in both base runners.
[ترجمه گوگل]ضربه تام هر دو رانر پایه را به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]گلوله تام هم از هر دو طرف اورده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Base runners run to a line near first base or home plate.
[ترجمه گوگل]دونده های پایه به یک خط نزدیک پایه اول یا صفحه اصلی می دوند
[ترجمه ترگمان]دوندگان پایه به یک خط نزدیک پایه اول یا صفحه خانگی می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They got the third base runner on a force out at home.
[ترجمه گوگل]آنها سومین دونده پایه را با نیروی خارج از خانه بدست آوردند
[ترجمه ترگمان]آن ها سومین دونده پست را در یک نیرو در خانه گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An act of sliding by a base runner during which the runner veers sideways to avoid being tagged.
[ترجمه گوگل]عملی از سر خوردن توسط یک رانر پایه که در طی آن دونده به طرفین منحرف می شود تا از برچسب زدن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]عمل لغزش از یک دونده پایه که در طی آن دونده به پهلو خم می شود تا از برچسب زدن خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Baseball To catch (a base runner) off base and put out with a quick throw, as from the pitcher or catcher, often to a specified base.
[ترجمه گوگل]بیس بال برای گرفتن (دونده پایه) از پایه و بیرون آوردن با پرتاب سریع، مانند پارچ یا گیر، اغلب به یک پایه مشخص
[ترجمه ترگمان]بیسبال برای گرفتن (یک دونده باز)از پست خارج می شود و با پرتاب سریع، مانند توپ و یا توپ گیران، اغلب به یک پایه مشخص تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A base runner may try to" steal" a base by running to the next base while the pitcher is throwing the ball to another player.
[ترجمه گوگل]یک دونده بیس ممکن است سعی کند یک بیس را با دویدن به سمت پایه بعدی در حالی که پارچ توپ را به سمت بازیکن دیگری پرتاب می کند، "دزدی" کند
[ترجمه ترگمان]یک دونده پایه می تواند با دویدن به قسمت بعدی، یک پایه را \"دزدی\" کند در حالی که پارچ توپ را به بازیکن دیگر پرتاب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A defensive fielding or throwing misplay by a player when a play normally should have resulted in an out or prevented an advance by a base runner.
[ترجمه گوگل]زمین بازی دفاعی یا پرتاب اشتباه توسط یک بازیکن در حالی که یک بازی معمولاً باید منجر به خروج یا جلوگیری از پیشروی یک دونده پایه می شد
[ترجمه ترگمان]یک بازی می دانی یا پرتاب توپ توسط یک بازیکن در هنگام بازی معمولا باید منجر به بیرون آمدن یا جلوگیری از پیشروی یک دونده پایه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Baseball To advance a few paces away from one's base toward the next while the pitcher is in the delivery. Used of a base runner.
[ترجمه گوگل]بیسبال برای پیشروی با فاصله چند قدم از پایه خود به سمت پایه بعدی در حالی که پارچ در حال تحویل است استفاده از رانر پایه
[ترجمه ترگمان]بیسبال چند قدم دورتر از یک پایه از پایگاه بعدی تا زمانی که پارچ در تحویل است پیش برود قبلا دونده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Let's face it. Tim will never be much of a base runner.
[ترجمه گوگل]بیا با آن روبرو شویم تیم هرگز یک دونده پایه نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]بذار باه اش روبرو بشم تیم هرگز بیشتر از یک دونده پست نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Baseball Having reached a base without being put out, as a batter or base runner.
[ترجمه گوگل]بیسبال رسیدن به یک پایگاه بدون بیرون راندن، به عنوان یک خمیر یا پایه دونده
[ترجمه ترگمان]بیسبال: به یک پایه رسید بدون اینکه به عنوان یک دونده ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس