baloney

/bəˈloʊni//bəˈləʊni/

معنی: چرند، مزخرف، نوعی کالباس
معانی دیگر: سوسیس بولونا، (امریکا - خودمانی) حرف چرند، حرف بی معنی، عمل احمقانه، کار مهمل، bologna : مزخرف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) bologna.

(2) تعریف: (slang) nonsense.
مشابه: bilge, bunk, drivel, humbug, nonsense, poppycock, rot, stuff
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: (slang) nonsense.
مشابه: humbug, nonsense

جمله های نمونه

1. That's a load of baloney if you ask me.
[ترجمه گوگل]اگر از من بپرسید این یک بار بالونی است
[ترجمه ترگمان]اگه از من بپرسی، این چرت و پرته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't give me that baloney!
[ترجمه گوگل]آن بالون را به من نده!
[ترجمه ترگمان]! اون چرت و پرت ها رو بهم نگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the sort of self-serving, insincere baloney that gives good government a bad name.
[ترجمه گوگل]این نوعی بالونی غیرصادقانه و خودخواهانه است که به دولت خوب نام بدی می دهد
[ترجمه ترگمان]این نوعی of که به دولت خوبی می دهد و نام بدی به دولت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Newman was either full of baloney or a solitary man being steamrolled by big business.
[ترجمه گوگل]نیومن یا پر از بالونی بود یا مردی انفرادی که توسط تجارت های بزرگ بخار می شد
[ترجمه ترگمان]Newman، پر از کالباس یا یک مرد منزوی بود که به کاره ای بزرگ اشتغال داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't try to baloney me.
[ترجمه گوگل]سعی نکن به من تهمت بزنی
[ترجمه ترگمان]سعی نکن با من حرف بزنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Baloney" is US slang for nonsense.
[ترجمه گوگل]"بالونی" عامیانه ایالات متحده برای مزخرفات است
[ترجمه ترگمان]\"Baloney\" اصطلاح عامیانه آمریکایی برای بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's a load of baloney.
[ترجمه گوگل]این یک بار بالونی است
[ترجمه ترگمان]این یک مشت چرت و پرته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The proper theological term for that is Baloney.
[ترجمه گوگل]اصطلاح الهیاتی مناسب برای آن بالونی است
[ترجمه ترگمان]اصطلاح صحیح الهیات برای آن Baloney است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That's baloney. I saw you take the money with my own eyes.
[ترجمه گوگل]این بالونی است دیدم با چشم خودم پول گرفتی
[ترجمه ترگمان] چرت و پرته من دیدم که تو با چشمای خودم این پول رو گرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Baloney is a word often used by politicians to describe the ideas of their opponents.
[ترجمه گوگل]Baloney کلمه ای است که اغلب توسط سیاستمداران برای توصیف ایده های مخالفان خود استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Baloney واژه ای است که اغلب توسط سیاستمداران برای توصیف ایده های رقبای آن ها استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There's so much fantasy and baloney being spread at the present time.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر فانتزی و بالونی زیادی در حال پخش است
[ترجمه ترگمان]در زمان حال در حال پخش شدن چیزهای خیالی و کالباس سازی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Let us cut the baloney on this subject.
[ترجمه گوگل]اجازه دهید در مورد این موضوع صحبت کنیم
[ترجمه ترگمان]بیا این حرف ها را درباره این موضوع ببریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Baloney sausage comes from the name of the Italian city, Bologna.
[ترجمه گوگل]سوسیس بالونی از نام شهر ایتالیایی بولونیا گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]سوسیس Baloney از نام شهر ایتالیایی بولونیا به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Baloney is a kind of sausage that many Americans eat often.
[ترجمه گوگل]بالونی نوعی سوسیس است که بسیاری از آمریکایی ها اغلب آن را می خورند
[ترجمه ترگمان]Baloney نوعی سوسیس است که بسیاری از آمریکایی ها اغلب می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Don't believe the pitcher baloney. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]بالون پارچ را باور نکنید فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]the را باور نکن فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرند (اسم)
windy, baloney, stuff, balderdash, blether, crap, blather, hokum, bosh, bologna, bilge water, bilk, boloney, trumpery, haver, rigmarole, jive, piffle

مزخرف (اسم)
absurd, nonsense, bullshit, baloney, hooey, flapdoodle, stupidity, bologna, fiddle-faddle

نوعی کالباس (اسم)
baloney, bologna

انگلیسی به انگلیسی

• nonsense
if you say that something is baloney, you mean that it is nonsense; used in informal american english.

پیشنهاد کاربران

1 -
mainly US
nonsense
اسم، عمدتاً انگلیسی امریکایی، غیر رسمی
مزخرف, مهمل, یاوه, خارج از منطق, حرف پوچ, یاوگی
That's a bunch of baloney if you ask me.
2 -
a smoked sausage, sliced and eaten cold
سوسیس دودی، برش داده شده که بصورت سرد خورده می شود
Synonym
bologna
baloney
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/baloney
توخالی
مزخرف؛ چرند
چرت و پرت

بپرس