awkwardness


زشتی، خام دستی

جمله های نمونه

1. She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
[ترجمه حسین کتابدار] خندید تا احساس شرمندگیش را پنهان کند.
|
[ترجمه گوگل]او خندید تا احساس ناخوشایندی خود را بپوشاند
[ترجمه ترگمان]در حالی که احساس ناراحتی می کرد، خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was no awkwardness between them.
[ترجمه حسین کتابدار] هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود نداشت.
|
[ترجمه گوگل]هیچ ناهنجاری بین آنها وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]هیچ ناراحتی بین آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His awkwardness made him fumble with the key.
[ترجمه گوگل]بی دست و پا بودنش باعث شد با کلید دست و پا بزند
[ترجمه ترگمان]awkwardness باعث شد که با کلید سوتی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In spite of the divorce there was no awkwardness between them - in fact they seemed very much at ease.
[ترجمه گوگل]با وجود طلاق، هیچ ناهنجاری بین آنها وجود نداشت - در واقع آنها بسیار راحت به نظر می رسیدند
[ترجمه ترگمان]با وجود طلاق، ناراحتی بین آن ها وجود نداشت - در واقع خیلی راحت به نظر می رسیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tried to smooth over the awkwardness of the situation.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد وضعیت نامناسب را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد بر وخامت اوضاع مسلط شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it is helium's awkwardness -- and expense -- in other applications that has limited the metallics' use.
[ترجمه گوگل]اما این ناهنجاری -- و هزینه -- هلیوم در کاربردهای دیگر است که استفاده از فلزات را محدود کرده است
[ترجمه ترگمان]اما این awkwardness - - و هزینه - - در کاربردهای دیگر که کاربرد metallics را محدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In New Historicism this awkwardness should not be deplored but seen as proof of the integrity of its methods.
[ترجمه گوگل]در تاریخ گرایی جدید، این ناهنجاری را نباید تأسف انگاشت، بلکه باید آن را دلیلی بر صداقت روش های آن دانست
[ترجمه ترگمان]در Historicism جدید این ناشیگری نباید مورد تاسف قرار گیرد، اما به عنوان اثباتی بر صحت روش های آن دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A girl just entered into womanhood, the last awkwardness of youth gone.
[ترجمه گوگل]دختری تازه وارد زنانگی شده، آخرین ناهنجاری های جوانی از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]دختری که تازه به دوران زنانگی وارد شده بود آخرین awkwardness جوانی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He reflects on his own diffidence and awkwardness in large groups.
[ترجمه گوگل]او در گروه‌های بزرگ به بی‌اعتنایی و ناهنجاری خود فکر می‌کند
[ترجمه ترگمان]او با پریشانی و ناشیگری خودش در گروه های بزرگ رو به رو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its very awkwardness symbolises the strained relationship.
[ترجمه گوگل]بسیار ناهنجار بودن آن نمادی از روابط متشنج است
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت کنندست که رابطه محکمی برقرار بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Their initial awkwardness fades away as the pair re-visit the site of previous betrayals and adventures.
[ترجمه گوگل]با بازدید مجدد جفت از محل خیانت ها و ماجراجویی های قبلی، ناهنجاری اولیه آنها محو می شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که این زوج دوباره به محل خیانت و ماجراجویی پیشین می روند، awkwardness اولیه آن ها محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There was no awkwardness in their greeting to the crowd.
[ترجمه گوگل]در احوالپرسی آنها با جمعیت هیچ گونه ناهنجاری وجود نداشت
[ترجمه ترگمان]از سلام و احوال مردم ناراحت و ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The awkwardness has almost disappeared. With a tyre change you could get rid of the feeling altogether.
[ترجمه گوگل]ناهنجاری تقریباً از بین رفته است با تعویض لاستیک می توانید به طور کلی از شر این احساس خلاص شوید
[ترجمه ترگمان]The تقریبا از بین رفته است با تغییر لاستیک می توانید از شر احساس خلاص شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To commonplace actions he brought a special pedantic awkwardness.
[ترجمه گوگل]او برای اعمال معمولی یک ناهنجاری پدانتیک ویژه به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]کاره ای پیش پاافتاده، او را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• gracelessness, ineptness, clumsiness, cumbersomeness

پیشنهاد کاربران

🟢 رخوت، کرختی
He tried to smooth over the awkwardness of the situation.
او کوشید که رخوت آن وضعیت را تلطیف کند.
خجالتی، بی دست و پا، یک موقعیت ناجور، شرایط سخت و نامناسب
embarrassment, or a situation that is difficult and not relaxed
شرمندگی، شرمساری
In spite of the divorce, there was no awkwardness between them - in fact they seemed very much at ease
The internet removes the awkwardness of a face - to - face interaction
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/awkwardness
خجالت
ناراحت و عصبی بودن ( اما به روی خود نیاوردن )
معذب بودن
دست و پا چلفتی گری_ خام دستی
لطف
دست و پا زدن
بی حوصلگی
نا به هنجاری

بپرس