اسم ( noun )
مشتقات: aversive (adj.)
مشتقات: aversive (adj.)
• (1) تعریف: great dislike or disgust; repugnance (usu. fol. by "to").
• مترادف: antipathy, detestation, loathing, repugnance
• متضاد: affinity, attachment, attraction, delight, devotion, liking, predilection
• مشابه: abomination, animosity, antagonism, disgust, dislike, distaste, hatred, hostility, nausea, opposition, repulsion, revulsion
• مترادف: antipathy, detestation, loathing, repugnance
• متضاد: affinity, attachment, attraction, delight, devotion, liking, predilection
• مشابه: abomination, animosity, antagonism, disgust, dislike, distaste, hatred, hostility, nausea, opposition, repulsion, revulsion
- He has an aversion to opera, so we never listen to it.
[ترجمه موسی] او از سبک اپرا متنفر است ، بنابراین ما هرگز به آن گوش نمی دهیم.|
[ترجمه گوگل] او از اپرا بیزار است، بنابراین ما هرگز به آن گوش نمی دهیم[ترجمه ترگمان] او از اپرا نفرت دارد، بنابراین ما هرگز به آن گوش نمیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- My aversion to dogs does not extend to hers for some reason.
[ترجمه گوگل] بیزاری من از سگ به دلایلی به او نمی رسد
[ترجمه ترگمان] بیزاری من از سگ ها به دلایلی به او مربوط نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بیزاری من از سگ ها به دلایلی به او مربوط نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: someone or something inspiring dislike or disgust.
• مترادف: abhorrence, abomination
• متضاد: delight
• مشابه: detestation
• مترادف: abhorrence, abomination
• متضاد: delight
• مشابه: detestation
- Filling out her tax forms is an aversion to her.
[ترجمه گوگل] پر کردن فرم های مالیاتی او یک بیزاری از او است
[ترجمه ترگمان] پر کردن فرم های مالیاتی اش، تنفر از او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پر کردن فرم های مالیاتی اش، تنفر از او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید