معنی: دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردنمعانی دیگر: امضا کردن، توشیح، با دست خود نوشتن، دستخط خود مصنف، از روی دستخطی رونویسی کردن مثل عکس
• : تعریف: to sign one's name in or on, esp. as a souvenir. • مترادف: inscribe, sign
- The singer autographed his albums for many fans.
[ترجمه ترجمه T] آن خواننده آلبوم های خود را برای بسیاری از طرفدارانش امضا کرد
|
[ترجمه گوگل] این خواننده آلبوم های خود را برای بسیاری از طرفداران امضا کرد [ترجمه ترگمان] این خواننده آلبوم خود را برای بسیاری از طرفداران امضا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. an autograph hound
دیوانه ی گردآوری امضا (بزرگان و مشاهیر)
2. He went backstage and asked for her autograph.
[ترجمه M] او به پشت صحنه رفت و از او امضایش را درخواست کرد
|
[ترجمه پارسا نصر] او به پشت صحنه رفت و از او امضا خواست
|
[ترجمه گوگل]او به پشت صحنه رفت و از او امضا خواست [ترجمه ترگمان]او به پشت پرده رفت و از او امضا خواست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]او امضای خود را برای دختر کوچک امضا کرد [ترجمه ترگمان]امضای او را امضا کرد و امضا آن دختر کوچک را امضا کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Steffi signs her autograph every time she's asked.
[ترجمه النا] استیفی هر دفعه که او می خواهد برایش امضا می کند
|
[ترجمه گوگل]استفی هر بار که از او خواسته می شود امضای خود را امضا می کند [ترجمه ترگمان]هر بار که یونی از او خواسته می شود امضای او را امضا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Can I have your autograph, please ?
[ترجمه روح الله] آیا می تونم امضای شما را داشته باشم، لطفا
|
[ترجمه ؟؟؟؟؟] من میتونم امضای شما رو داشته باشم، لطفا؟
|
[ترجمه Mahnaz😐] میتوانم امضای شما را داشته باشم، لطفا؟
|
[ترجمه سلستیا] من می تونم امضا شما را داشته باشم ، لطفاً ؟
|
[ترجمه گوگل]آیا می توانم امضای شما را داشته باشم، لطفا؟ [ترجمه ترگمان]میشه امضای شما رو داشته باشم، لطفا؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I got her to autograph my T-shirt.
[ترجمه اصغر] من او را مجبور کرده تا پیراهنم را امضا کند
|
[ترجمه گوگل]از او خواستم که تی شرت من را امضا کند [ترجمه ترگمان]مجبورش کردم تی شرت منو امضا کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Fans crowded round him to ask for his autograph.
[ترجمه گوگل]هواداران دور او جمع شدند تا از او امضا بگیرند [ترجمه ترگمان]طرفداران دور او جمع شدند تا از او امضا بگیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She asked for his autograph and he duly obliged by signing her programme.
[ترجمه گوگل]او امضای او را خواست و او با امضای برنامه خود به طور مقتضی موظف شد [ترجمه ترگمان]از او خواست امضای او را امضا کند و او هم مجبور شد برنامه او را امضا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Go on, ask him for his autograph - he puts his pants on one leg at a time just like you do.
[ترجمه گوگل]ادامه بده، از او امضا بخواه - او هم مثل شما شلوارش را یکی یکی روی پا می گذارد [ترجمه ترگمان]او دستش را روی یک پایش می گذارد، درست مثل تو [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She was surrounded by autograph hunters outside the theatre.
[ترجمه ل اسحاقی] او بوسیله درخواست کنندگان امضاء در بیرون تآتر احاطه شده بود.
|
[ترجمه گوگل]او در بیرون تئاتر توسط شکارچیان خودکار احاطه شده بود [ترجمه ترگمان]او توسط شکارچیان در خارج از صحنه نمایش احاطه شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A private autograph signing featuring most of the players is scheduled for that week.
[ترجمه گوگل]یک امضای خصوصی با حضور بیشتر بازیکنان برای آن هفته برنامه ریزی شده است [ترجمه ترگمان]امضای یک امضا خصوصی با حضور اکثر بازیکنان برای آن هفته برنامه ریزی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She has the autograph of every player in the team.
[ترجمه Taraneh] او امضای همه بازی کننده های در تیم را دارد
|
[ترجمه گوگل]او امضای همه بازیکنان تیم را دارد [ترجمه ترگمان]او از هر بازیکن در تیم رونمایی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. During a recent visit he was mobbed by autograph hunters.
[ترجمه ل اسحاقی] او اخیرا در طی یک بازدید ، با ازدحام و مزاحمت امضاء گیرندگان مواجه شد.
|
[ترجمه گوگل]در یک ملاقات اخیر او توسط شکارچیان خودکار مورد حمله قرار گرفت [ترجمه ترگمان]در طی بازدید اخیری که از شکارچیان برای گرفتن امضا گرد آمده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
دستخط خود (اسم)
autograph
خط یا امضای خود شخص (اسم)
autograph
دستخط نوشتن (فعل)
autograph
توشیح کردن (فعل)
autograph, indorse
از روی دستخطی رونویسی کردن (فعل)
autograph
انگلیسی به انگلیسی
• person's handwritten signature sign one's name by hand, write one's name on (photo, book, etc.) if you ask someone famous for their autograph, you ask them to write their signature for you. when a famous person autographs something, they put their signature on it.
پیشنهاد کاربران
۱. امضا ۲. دست خط ۳. دست نویس. خطی ۴. امضا کردن ۵. با خط خود نوشتن مثال: He autographed and gave me a copy of his book. او نسخه ای از کتاب خود را امضا کرد و به من داد.
do you wanna an autograph or something امضایی چیزی میخای ( جمله فیلم جوکر 19 )
امضای یک فرد مشهور برای طرفدارانش📝✏ امضای خود فرد ✏✏ دستخط 📄📄 کانون زبان ایران ✌Reach 1 ✌
یعنی امضا. . .
امضای یه شخص معروف برای طرفدارهایش a famous person’s signature that they give to someone who admires them کانون زبان ایران ✌ reac 1 ✌
امضا آدم مشهور
Signarure of a famous person امضای فرد معروف برای صرفدارانش
امضا فرد مشهور
امضای مخصوص شخص
دست خط یا امضای شخص معروف
Signature of a famous person
طراحی حروف ( رشته ای تخصصی ) در گرافیک
دست خط افراد مشهور و معروف autograph ودست خط افراد عادی sign
آرای
Signature of a famous person امضا یا دست خط شخصی معروف
امضا ، دستخط خود
دستخط خود، خط یا امضای خود شخص، دستخط نوشتن، توشیح کردن، از روی دستخطی رونویسی کردن
The signature of a famous person
امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که باید قابلِ خواندن باشد و آسان و سریع نوشته شود
The signature of a famous person
دست خط
امضای فردِ معروف برای طرفدارانش که باید قابلِ خواندن باشد و آسان و سریع نوشته شود ( و البته باید با امضای قانونیِ شخص یا همان signature فرق داشته باشد )