1. the audience applauded the singer
حضار برای خواننده کف زدند.
2. the audience booed and catcalled
حضار همهمه کردند و شیشکی بستند.
3. the audience booed the speaker
حضار سخنران را هو کردند.
4. the audience burst into applause
حضار شروع به تحسین و کف زدن کردند.
5. the audience cheered the singer
تماشاچیان برای خواننده هورا کشیدند.
6. the audience could not repress their tears
حضار نمی توانستند جلوی اشک خود را بگیرند.
7. the audience exhibited their impatience by hooting the actors
تماشاچیان بیصبری خود را با هو کردن بازیگران نشان دادند.
8. the audience exploded with laughter
حاضران از خنده ترکیدند.
9. the audience liked his speech
حضار از نطق او خوششان آمد.
10. the audience was angry but gradually quieted down
حاضران خشمگین بودند ولی کم کم آرام شدند.
11. a responsive audience
تماشاگران مشتاق
12. a slim audience
حضار معدود
13. a slow audience
حضار کم اشتیاق
14. a thin audience
حضار اندک
15. suddenly, the audience came alive again
ناگهان تماشاچیان دوباره سرحال آمدند.
16. a captive audience
شنوندگان اجباری (مثلا دانشجویان سرکلاس)
17. a percentage of the audience
بخشی از حضار
18. he finally had an audience with the prime minister
بالاخره نزد نخست وزیر شرفیاب شد.
19. her singing bewitched the audience
آواز او شنوندگان را شیفته کرد.
20. his jokes animated the audience
لطیفه های او حضار را سرحال آورد.
21. his sallies made the audience numb with laughter
پاسخ های زیرکانه ی او حاضران را روده بر کرد.
22. that film thrilled the audience
آن فیلم حضار را به شور آورد.
23. the laughter of the audience
خنده ی حضار
24. the news petrified the audience
آن خبر حاضران را مثل سنگ بی حرکت کرد.
25. the play invites the audience to be inward with the characters
نمایش،تماشاچیان را تشویق به یکدلی با بازیگران می کند.
26. he spoke for a select audience
او برای شنوندگان دستچینی شده سخنرانی کرد.
27. he tried to emotionalize the audience
او کوشید که احساسات حاضران را برانگیزد.
28. her quaint accent delighted the audience
لهجه ی غیرعادی او شنوندگان را محظوظ کرد.
29. his oratory had hypnotized the audience
سخنوری او شنوندگان را افسون کرده بود.
30. the battle scene got the audience going
صحنه ی نبرد تماشاگران را گرفت.
31. the female members of the audience stood up
زنان حاضر در جلسه برخاستند.
32. the film's ending takes the audience by storm
پایان فیلم تماشاگران را غرق در شگفتی می کند.
33. a writer should always consider his audience
نویسنده باید همیشه خواننده ی خود را مد نظر داشته باشد.
34. for the delectation of our esteemed audience
برای خوشایند شنوندگان گرامی ما
35. he bobbed his head at the audience
سرش را به طرف حضار خم کرد.
36. the final scene really grabbed the audience
صحنه ی نهائی واقعا حضار را تحت تاثیر قرار داد.
37. her appearance on the stage filled the audience with delight
ورود او به صحنه حضار را غرق در شعف کرد.
38. it was a bad movie and the audience did not hide its boredom
فیلم بد بود و حاضران دلزدگی خود را پنهان نکردند.
39. his looks and manner of speaking disposed the audience to accept his demands
قیافه و طرز حرف زدن او حضار را مستعد قبول کردن خواسته های او کرد.
40. his retraction of his former statements astounded the audience
تکذیب حرف های قبلی اش حضار را شگفت زده کرد.
41. his words hit a sympathetic chord in the audience
حرف های او در دل حضار اثر کرد.
42. she could not fetch a laugh from the audience
نتوانست حضار را بخنداند.
43. the conductor of the orchestra bowed to the audience
رهبر ارکستر به حضار تعظیم کرد.
44. the singer delays (in order) to enthuse the audience
تاخیر خواننده برای مشتاق کردن حضار است.
45. on her first appearance on stage, she killed the audience
در اولین ظهور خود بر صحنه،حضار را کشته و مرده ی خود کرد.
46. the actors were hamming it up to make the audience laugh
بازیگران برای خنداندن حضار در اجرای نقش خود غلو می کردند.
47. the pianist performs on a platform so that the audience can see
پیانیست روی تختگاه برنامه اجرا می کند تا تماشاچیان بتوانند خوب او را ببینند.
48. an artist should not only entertain but also elevate his audience
هنرمند باید تماشاگران را نه تنها سرگرم کند بلکه (افکار آنان را نیز) تهذیب کند.
49. he was greeted with a chorus of protests from the audience
(هنگام ورود) با اعتراض حضار مواجه شد.
50. his speech was regularly punctuated by the clapping of the audience
کف زدن حضار مرتبا نطق او را قطع می کرد.
51. the speaker was hoping to enchain the attention of the audience
سخنران امیدوار بود که توجه شنودگان را جلب کند.