1. Better deny at once than promise long.
[ترجمه گوگل]بهتر است یکباره انکار کنید تا اینکه وعده طولانی بدهید
[ترجمه ترگمان]بهتر است فورا انکار کنی تا قول بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He that doth most at once doth least.
[ترجمه گوگل]کسي که بيش از همه انجام مي دهد، کمترين کار را انجام مي دهد
[ترجمه ترگمان]در هر حال این طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. No man can do two things at once.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی نمی تواند دو کار را همزمان انجام دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند دو کار را یکجا انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No man ever became thoroughly bad all at once.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی هرگز به یکباره بد نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی در آن واحد به هیچ وجه بد خلق نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. No man ever became thoroughly bad at once.
[ترجمه گوگل]هیچ مردی هرگز به یکباره بد نبود
[ترجمه ترگمان]هیچ مردی در آن واحد به هیچ وجه بد خلق نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Who undertakes many things at once, seldom does anything well.
[ترجمه گوگل]کسی که خیلی کارها را همزمان انجام می دهد، به ندرت کاری را خوب انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]چه کسی همه کارها را فورا انجام می دهد، به ندرت کار خوبی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. One cannot be in two place at once.
[ترجمه گوگل]یک نفر نمی تواند همزمان در دو مکان باشد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند در آن واحد در دو جا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If necessary I can come at once.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم می توانم یکباره بیایم
[ترجمه ترگمان]اگر لازم شد فورا بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We must appoint a new teacher at once to the mountain school.
[ترجمه گوگل]ما باید بلافاصله یک معلم جدید برای مدرسه کوهستان تعیین کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک معلم جدید را بلافاصله به مدرسه کوهستان منصوب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I took the hint and left at once.
[ترجمه گوگل]اشاره را گرفتم و بلافاصله رفتم
[ترجمه ترگمان]اشاره کردم و فورا حرکت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She determined to go at once.
12. The President fastened on the idea at once.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور به یکباره بر این ایده تاکید کرد
[ترجمه ترگمان]رئیس دادگاه فورا به این فکر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The receptionist recognized him at once.
[ترجمه گوگل]مسئول پذیرش بلافاصله او را شناخت
[ترجمه ترگمان]متصدی پذیرش فورا او را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He suggests you leave here at once.
[ترجمه گوگل]او به شما پیشنهاد می کند که فوراً اینجا را ترک کنید
[ترجمه ترگمان]اون پیشنهاد میده که فورا اینجا رو ترک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید