at fault


در همه ی حالات، در کلیه ی آزمایش ها، دائما، همیشه

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: responsible for mistakes or errors.
مترادف: responsible, to blame

جمله های نمونه

1. I think the owners are at fault for not warning us.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مالکان مقصر هستند که به ما هشدار نداده اند
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم مالکان به خاطر این که به ما اخطار نمی کنند مقصر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The party at fault in a court case usually pays the other party's legal costs.
[ترجمه گوگل]معمولاً طرف مقصر در پرونده قضایی هزینه های حقوقی طرف مقابل را می پردازد
[ترجمه ترگمان]حزب در یک مورد دادگاه معمولا هزینه های قانونی حزب را پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At this point our logic was at fault.
[ترجمه گوگل]در این مرحله منطق ما اشتباه بود
[ترجمه ترگمان]در این لحظه منطق ما مقصر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am quite at fault.
[ترجمه گوگل]من کاملا مقصرم
[ترجمه ترگمان]کاملا تقصیر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The police said that the other driver was at fault.
[ترجمه گوگل]پلیس گفت که راننده دیگر مقصر بوده است
[ترجمه ترگمان]پلیس گفت که راننده دیگر مقصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. At this point your logic is at fault.
[ترجمه گوگل]در این مرحله منطق شما مقصر است
[ترجمه ترگمان] در این مورد، منطق تو تقصیر منه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Subsequent events verified that his judgement was at fault.
[ترجمه گوگل]حوادث بعدی تأیید کرد که قضاوت او اشتباه بوده است
[ترجمه ترگمان]رویداده ای بعدی تایید کردند که قضاوت او مقصر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her doctor was at fault for/in not sending her straight to a specialist.
[ترجمه گوگل]پزشک او مقصر بود که او را مستقیماً نزد یک متخصص فرستاد
[ترجمه ترگمان]پزشک او مقصر بود و نمی توانست او را به یک متخصص اعزام کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He could never accept that he had been at fault.
[ترجمه گوگل]او هرگز نمی توانست قبول کند که مقصر بوده است
[ترجمه ترگمان]هرگز نمی توانست قبول کند که او مقصر بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In my opinion both of the drivers were at fault.
[ترجمه گوگل]به نظر من هر دو راننده مقصر بودند
[ترجمه ترگمان]به نظر من هر دو راننده مقصر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It's management that's at fault rather than the work - force .
[ترجمه گوگل]این مدیریت است که مقصر است تا نیروی کار
[ترجمه ترگمان]این مدیریتی است که به جای نیروی کار به خطا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Had you said I was morally at fault because I was involved with some one, that would have been another story.
[ترجمه گوگل]اگر می گفتید من از نظر اخلاقی مقصر بودم چون با یکی درگیر بودم، داستان دیگری بود
[ترجمه ترگمان]اگر گفته بودی من از لحاظ اخلاقی تقصیر خودم است، چون من با کسی درگیر بودم، این یک داستان دیگر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My memory was at fault.
[ترجمه Mrjn] تقصیر حافظه ام بود
|
[ترجمه گوگل]حافظه من مقصر بود
[ترجمه ترگمان]حافظه من تقصیر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Obviously, the Nimbus pilot was at fault for allowing the other people at the launch point to influence his judgement.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که خلبان نیمباس مقصر بود که به افراد دیگر در نقطه پرتاب اجازه داد تا بر قضاوت او تأثیر بگذارند
[ترجمه ترگمان]واضح بود که جاروی پرنده به دلیل اجازه دادن به افراد دیگر در نقطه شروع بود تا بر قضاوت او تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] دارای خطا، خراب
[حقوق] مقصر، خاطی

انگلیسی به انگلیسی

• guilty as charged; carrying the blame; mistaken; false

پیشنهاد کاربران

at fault
1 : unable to find the scent and continue chase
قادر نبودن به یافتن بو و ادامه تعقیب
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
2 : open to blame :responsible
...
[مشاهده متن کامل]

مستعد سرزنش: مسئول، مقصر
He couldn't determine who was really at fault.
او نمی توانست تشخیص دهد که واقعاً چه کسی مقصر است.

به دو صورت می توانیم بپرسیم تقصیر کیه؟
?who is at fault
?Whose fault is this
This term is used to describe someone who is considered responsible or to blame for a mistake or wrongdoing.
توصیف شخصی که مسئول یا مقصر اشتباه یا خطایی تلقی می شود.
مقصر، گناهکار، متخلف
***************************************************************************************************
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
“The driver was at fault for the car accident. ”
In a discussion about a failed project, someone might say, “The team leader was at fault for the miscommunication. ”
A person might admit, “I made a mistake and I am fully at fault for the consequences. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-guilty/
اشتباه
مقصر
حقوق: مسئول
معنی اول اشتباه است
درستش میسه مقصر
مقصر و مسئول اتفاقی که افتاده

بپرس