asterisk

/ˈæstəˌrɪsk//ˈæstərɪsk/

معنی: ستاره، نشان ستاره، دخشه، با ستاره نشان کردن
معانی دیگر: (حروفچینی و چاپ) نشان ستاره (این شکل: * )، ستارک، نشان ستاره بدین شکل *

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a sign (*) used to indicate a footnote, an omission, or a break in the text, and for various other purposes.

- The asterisk referred to a note at the bottom of the page.
[ترجمه گوگل] ستاره به یادداشتی در پایین صفحه اشاره دارد
[ترجمه ترگمان] علامت ستاره به یک یادداشت در پایین صفحه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: asterisks, asterisking, asterisked
• : تعریف: to mark with an asterisk.

- I've asterisked the terms that are the most important to study.
[ترجمه گوگل] من اصطلاحاتی را که مهمترین آنها برای مطالعه هستند، ستاره دار کرده ام
[ترجمه ترگمان] من شرایطی را که مهم ترین آن ها برای مطالعه هستند انتخاب کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Items marked with an asterisk can be omitted.
[ترجمه گوگل]مواردی که با ستاره مشخص شده اند را می توان حذف کرد
[ترجمه ترگمان]مواردی که با علامت ستاره علامت گذاری شده اند را می توان حذف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I've placed an asterisk next to the tasks I want you to do first.
[ترجمه گوگل]من یک ستاره در کنار کارهایی که می خواهم ابتدا انجام دهید قرار داده ام
[ترجمه ترگمان]من یک ستاره را کنار کارهایی قرار دادم که اول از تو می خواهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If you have an asterisk key on your telephone, please press it now.
[ترجمه گوگل]اگر یک کلید ستاره روی تلفن خود دارید، لطفاً آن را اکنون فشار دهید
[ترجمه ترگمان]اگر کلیدی در گوشی شما دارید، لطفا همین حالا آن را فشار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. An asterisk is commonly used as a wild card.
[ترجمه گوگل]ستاره معمولا به عنوان کارت وحشی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ستاره معمولا به عنوان یک کارت وحشی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The asterisk refers the reader to a footnote.
[ترجمه گوگل]ستاره خواننده را به پاورقی ارجاع می دهد
[ترجمه ترگمان]ستاره نشان داده خواننده را به یک پاورقی ارجاع می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There's one of those towns marked with an asterisk that you omitted to mention.
[ترجمه گوگل]یکی از آن شهرها وجود دارد که با ستاره مشخص شده است که شما از ذکر آن صرفنظر کرده اید
[ترجمه ترگمان]یکی از آن شهرها را با یک ستاره نشان داده اند که به آن اشاره نکرده بودید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Titles with graphics are marked with one asterisk, titles with sound with two.
[ترجمه گوگل]عناوین دارای گرافیک با یک ستاره، عنوان های دارای صدا با دو علامت گذاری شده اند
[ترجمه ترگمان]عناوین با تصاویر با یک ستاره نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She notes with an asterisk the dishes that contain highly perishable ingredients and makes those at the beginning of the week.
[ترجمه گوگل]او ظروف حاوی مواد بسیار فاسد شدنی را با ستاره یادداشت می کند و آن ها را در ابتدای هفته درست می کند
[ترجمه ترگمان]او با یک ستاره در غذاهایی که حاوی اجزای بسیار فاسد شدنی هستند اشاره می کند و آن ها را در ابتدای هفته می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Just over a dozen species, marked with as asterisk in Table are widespread on the tundra throughout the year.
[ترجمه گوگل]بیش از دوازده گونه که در جدول با علامت ستاره مشخص شده اند، در طول سال در تاندرا گسترده هستند
[ترجمه ترگمان]فقط بیش از دوازده گونه که با علامت ستاره در جدول مشخص شده اند در طول سال در the گسترده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If a rest follows the solo passage the asterisk is unnecessary.
[ترجمه گوگل]اگر استراحت به دنبال قطعه انفرادی باشد، ستاره غیر ضروری است
[ترجمه ترگمان]اگر یک استراحت پس از یک مسیر تکی ادامه پیدا کند، علامت ستاره غیر ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The essences marked with an asterisk are the oils I tend to use more often.
[ترجمه گوگل]اسانس هایی که با ستاره مشخص شده اند روغن هایی هستند که من بیشتر از آنها استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]The که با ستاره نشان داده می شوند، روغن هایی هستند که من بیشتر از آن ها استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are indicated by an asterisk below.
[ترجمه گوگل]این موارد با یک ستاره در زیر نشان داده شده اند
[ترجمه ترگمان]این ها با علامت ستاره زیر نشان داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The asterisk, to my mind, was emblematic of the neutering of Iron Mike.
[ترجمه گوگل]ستاره، به نظر من، نمادی از عقیم شدن آیرون مایک بود
[ترجمه ترگمان]به نظر من، در ذهن من، emblematic از the آهنی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The asterisk character is believed to be related to the understanding of ancient people on astrology.
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که شخصیت ستاره مربوط به درک مردم باستان در طالع بینی است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که شخصیت ستاره به درک مردم باستانی از علم احکام نجوم مربوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستاره (اسم)
aster, star, asterisk, shiner

نشان ستاره (اسم)
star, asterisk, asterism

دخشه (اسم)
character, asterisk, blank character, special character

با ستاره نشان کردن (فعل)
asterisk

تخصصی

[کامپیوتر] ستاره . - علامت ستاره - کارکتری شبیه به ستاره * معمولا"برای بیان پاورقی به کار می رود . در داس و سایر سیستمهای عامل ستاره به عنوان کارکتر همگانی به کار می رود تا بیانگر ( هر کارکتری ) در نام فایل باشد

انگلیسی به انگلیسی

• small star-shaped character (*); "wildcard" symbol, character that can be used to represent every possible character combination (computers)
an asterisk is the sign *7c. it is used, for example, to indicate that there is a comment at the bottom of the page.

پیشنهاد کاربران

۱. {علامت} ستاره {*} ۲. ستاره زدن
مثال:
The asterisk referred to a note at the bottom of the page.
{علامت} ستاره به یک یادداشت در پایین صفحه ارجاع می دهد.
معنی حرف و حدیث هم میده - یا چیزی که باعث بشه از ارزش یک دستاورد کم بشه
It's a new world record, but one with an asterisk
علائم نگارشی به انگلیسی:
full stop ( British ) / full point ( British ) /stop ( British ) / period ( American ) = نقطه ( . )
question mark = علامت سوال ( ❓️ )
exclamation mark ( British ) / exclamation point ( American ) = علامت تعجب ( ❗️ )
...
[مشاهده متن کامل]

comma = ویرگول (  ,   )
colon = دونقطه ( : )
semicolon = نقطه ویرگول (  ;   )
hyphen = خط پیوند، خط ربط ( - )
em dash = خط تیره ( — )
en dash = خط تیره ( – )
* نکته: تفاوت این دو dash در این موارد است:
em dash
۱: برای اضافه کردن اطلاعات بیشتر مثال: There has been an increase—though opposed by many people—in the education system.
۲: گاهی به جای comma, colon و پرانتز و همچنین برای تاکید می آید
en dash
۱: برای نوشتن فواصل زمانی استفاده می شود مثال: July 5th–9th
۲: برای نشان دادن یک relationship بین دو چیز استفاده می شود مثال: Tehran–Los Angeles flight
brackets ( American ) / square brackets ( British ) = کروشه ( [ ] )
parentheses ( American ) / round bracket ( British ) / brackets ( British ) = پرانتز ( )
* نکته: brackets در انگلیسی بریتیش می تواند پرانتز معنا دهد اما در انگلیسی امریکن فقط به معنای کروشه است
braces = آکولاد ( { } )
apostrophe (  ʼ  ) = آپاستروفی
quotation marks / quotes / speech marks / inverted commas ( British ) = نشان نقل قول (  ʼ ‘ ) و (   ”  “ )
slash / oblique ( British ) = اسلش ( / )
backslash = ( \ )
hash ( British ) / hash sign ( British ) / pound sign ( American ) = ( # )
asterisk = ستاره ( * )
ampersand = ( & )
guillemets = گیومه
* نکته: این کلمه فرانسوی است و تلفظ آن ( گیمِی ) می باشد
tilde = ( ~ )
ellipsis = سه نقطه ( . . . )

بخش ستاره دار
نشان ستاره *
ستاره ای
aster ==> [. n]: ( گیاه شناسی ) ستاره، گل ستاره اى، مینا، گل مینا

با ستاره نشان دادن

بپرس