assail

/əˈseɪl//əˈseɪl/

معنی: حمله کردن، هجوم اوردن بر
معانی دیگر: برتاختن، مورد ضرب و شتم قرار دادن، هجوم بردن بر، (لفظا) مورد حمله قرار دادن، هتاکی کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: assails, asssailing, assailed
مشتقات: assailable (adj.), assailer (n.), assailment (n.)
• : تعریف: to attack with vigor or violence; assault.
مترادف: assault, attack, descend upon
مشابه: abuse, accost, berate, beset, besiege, bombard, charge, harass, harry, importune, pelt, pitch into, raid, reproach, revile, rip into, rush, storm, vituperate

- Loud music assailed our ears.
[ترجمه گوگل] صدای بلند موسیقی به گوش ما حمله کرد
[ترجمه ترگمان] صدای بلند موسیقی به گوش ما رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was assailed by a gang of ruffians.
[ترجمه گوگل] او توسط یک باند رفیق مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] یک دسته دزدان به او حمله کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The opposition's newspapers assail the government each day.
[ترجمه مریم سالک زمانی] جراید مخالف موی دماغ دولت شده اند.
|
[ترجمه گوگل]روزنامه های اپوزیسیون هر روز به دولت حمله می کنند
[ترجمه ترگمان]روزنامه های اپوزیسیون هر روز به دولت حمله می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Lamar Alexander has preferred to assail Forbes on his flat tax proposal.
[ترجمه گوگل]لامار الکساندر ترجیح داده است که فوربس را در مورد پیشنهاد مالیات ثابت خود مورد حمله قرار دهد
[ترجمه ترگمان]لامار الکساندر ترجیح داده است که آقای فوربز را در مورد طرح مالیات flat مورد حمله قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He should assail the stronger with weapons, fire, and the administration of poisons.
[ترجمه گوگل]او باید با اسلحه و آتش و سموم قویتر را مورد حمله قرار دهد
[ترجمه ترگمان]او باید به سلاح، آتش و مدیریت سموم حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then doubts and fears did assail the very strongest.
[ترجمه گوگل]سپس تردیدها و ترس ها شدیدترین آنها را مورد حمله قرار دادند
[ترجمه ترگمان]بعد شک و تردید به نیرومندترین حالت حمله قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It gets all the time the assail of bourgeois scholar.
[ترجمه گوگل]همیشه مورد حمله محقق بورژوازی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]همیشه به یک دانشمند پیر حمله می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The doubts and fears didn't assail the very strongest.
[ترجمه گوگل]تردیدها و ترس ها به قوی ترین آنها حمله نکردند
[ترجمه ترگمان]شک و تردید او را به شدت تحت تاثیر قرار نداده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Here dark woods, stone cold assail.
[ترجمه گوگل]اینجا جنگل های تاریک، سنگ حمله سرد
[ترجمه ترگمان]اینجا، جنگل تاریک، حمله به سنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We should assist parents not assail them.
[ترجمه گوگل]ما باید به والدین کمک کنیم که آنها را مورد تعرض قرار ندهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید به والدین کمک کنیم که به اونا حمله نکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By 1000 BC waves of invaders began to assail the land.
[ترجمه گوگل]در سال 1000 قبل از میلاد، امواج مهاجمان شروع به حمله به سرزمین کردند
[ترجمه ترگمان]تا ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد، امواج مهاجمان شروع به حمله به سرزمین کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The enemy may assail our defense positions tomorrow.
[ترجمه گوگل]دشمن ممکن است فردا به مواضع دفاعی ما حمله کند
[ترجمه ترگمان]دشمن ممکن است به مواضع دفاعی ما حمله کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You ought to assail all the difficulty that may come your way with great courage.
[ترجمه گوگل]شما باید با شجاعت زیادی به تمام مشکلاتی که ممکن است برایتان پیش بیاید حمله کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید به همه سختی که ممکن است راه خود را با شجاعت بزرگ راه بدهی حمله کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Such are the thoughts which assail me since one fine Bysakh morning I awoke amidst fresh breeze and light, new leaf and flower, to find that I had stepped into my twenty-seventh year.
[ترجمه گوگل]چنین افکاری به من حمله می کند از یک صبح خوب بیسخ که در میان نسیم تازه و نور، برگ و گل تازه از خواب بیدار شدم و متوجه شدم که به بیست و هفتمین سالگی خود رسیده ام
[ترجمه ترگمان]افکاری هستند که از ساعت یک صبح بخیر به من حمله می کنند، در میان نسیم و نور تازه، برگ جدید و گل از خواب بیدار شدم تا متوجه شوم که من در سال بیست و هفتم قدم گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She went on to assail Palin for supporting Arctic oil exploration that could jeopardize delicate animal habitats and for dismissing measures to protect polar bears.
[ترجمه گوگل]او در ادامه به پیلین به دلیل حمایت از اکتشاف نفت در قطب شمال که می‌تواند زیستگاه‌های حساس حیوانات را به خطر بیندازد و به دلیل نادیده گرفتن اقدامات برای محافظت از خرس‌های قطبی، حمله کرد
[ترجمه ترگمان]او به حمله به پالین برای حمایت از اکتشافات نفتی قطب شمال ادامه داد که می تواند زیست گاه جانوری حساس را به خطر بیندازد و برای محافظت از خرس های قطبی اقداماتی را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You ought to assail all the difficulties that may come your way with great courage.
[ترجمه مریم سالک زمانی] باید با شجاعت تمام، هر مشکل پیش رو را از میان بردارید.
|
[ترجمه گوگل]شما باید با شجاعت زیادی به تمام مشکلاتی که ممکن است برایتان پیش بیاید حمله کنید
[ترجمه ترگمان]تو باید به همه مشکلاتی که ممکن است با شجاعت و شجاعت به راه خود ادامه بدهی حمله کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حمله کردن (فعل)
attack, souse, aggress, assail, impinge, lay on, set on

هجوم اوردن بر (فعل)
assail

انگلیسی به انگلیسی

• assault, attack, set upon
if you are assailed by unpleasant thoughts or problems, you are greatly troubled by a lot of them; a literary word.
if someone is assailed, they are criticized strongly or threatened; a literary word.

پیشنهاد کاربران

۱. حمله کردن. حمله ور شدن. تاختن ۲. به باد {انتقاد، سوال و غیره} گرفتن ۳. روی {سر کسی} ریختن. هجوم آوردن به
مثال:
So should anyone aggress against you, assail him
پس هر که بر شما تجاوز کرد بر او بتازید و حمله ور شوید.
�فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ�
لانگمن دیکشنری : حمله کردن ، هجوم آوردن
Attack
موی دماغِ . . . شدن - عاجز کردن - درمانده کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : assail
✅️ اسم ( noun ) : assailant
✅️ صفت ( adjective ) : assailable
✅️ قید ( adverb ) : _
حمله/تاخت /هجوم فیزیکی یا روحی روانی بصورت مکتوب یا شفاهی
Sufism is to find joy in the heart whenever distress and care assail it
Care: an anxious feeling
⁦✔️مورد هجمه/هجوم ( تبلیغات، تصاویر، اخبار و غیره ) قرار گرفتن
When you open the pages of a magazine you are assailed by images of perfection
هتاکی کردن. انتقاد شدید
انتقاد شدید

بپرس