asceticism

/əˈsetɪˌsɪzəm//əˈsetɪˌsɪzəm/

معنی: اصول ریاضت و مرتاضی
معانی دیگر: زهد، پرهیزکاری، پارسایی، ریاضت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the practices, doctrines, or way of living of an ascetic.
متضاد: dissipation, hedonism

(2) تعریف: self-discipline and self-denial as a means of spiritual improvement.
متضاد: greed

- He gave up all his worldly goods and pleasures and embraced a life of asceticism.
[ترجمه گوگل] از تمام مال و لذت های دنیوی دست کشید و به زندگی زهد پرداخت
[ترجمه ترگمان] تمام کالاهای مادی و لذات دنیوی خود را رها کرد و از ریاضت یک زندگی ریاضت برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. asceticism practiced in a monastery.
[ترجمه گوگل]زهد انجام شده در صومعه
[ترجمه ترگمان]ریاضت در صومعه اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Gandhi exemplified the virtues of renunciation, asceticism and restraint.
[ترجمه گوگل]گاندی فضایل انکار، زهد و خویشتن داری را مثال زد
[ترجمه ترگمان]گاندی نمونه ای از فضایل کشیدن، ریاضت و خودداری را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He next practised asceticism, which was very common among Samanas.
[ترجمه گوگل]وی سپس به زهد پرداخت که در بین سمناها بسیار رایج بود
[ترجمه ترگمان]این ریاضت انجام می داد که در میان Samanas بسیار رایج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Bishop nodded his approval of this asceticism before accepting the offer of a second helping from Madeleine.
[ترجمه گوگل]اسقف پیش از پذیرش پیشنهاد کمک دوم مادلین با سر به تأیید این زهد تکان داد
[ترجمه ترگمان]اسقف موافقت خود را با این ریاضت، پیش از آنکه پیشنهاد کمک دوم از مادلن را بپذیرد، تایید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hermitic asceticism represents the most radical phase of the earthly search for access to the gates of the heavenly city.
[ترجمه گوگل]زهد هرمیتی نشان دهنده رادیکال ترین مرحله جستجوی زمینی برای دسترسی به دروازه های شهر بهشتی است
[ترجمه ترگمان]ریاضت اقتصادی نمایانگر دشوارترین مرحله جستجوی زمینی برای دستیابی به دروازه های شهر بهشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It involves an attitude of extreme asceticism and a hatred of all worldly things - especially the pleasures of the flesh.
[ترجمه گوگل]این شامل نگرش زهد افراطی و نفرت از همه چیزهای دنیوی - به ویژه لذت های نفسانی است
[ترجمه ترگمان]آن شامل نگرشی نسبت به ریاضت شدید و نفرت از همه چیزهای دنیوی است - به خصوص لذات جسمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Nothing is easier than to give Christian asceticism a Socialist tinge.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز آسان تر از دادن رنگ سوسیالیستی به زهد مسیحی نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ساده تر از آن نیست که به مسیحیت جنبه سوسیالیستی بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her opposed the asceticism of devotion to sciences, advocated the gay science.
[ترجمه گوگل]او با زهد وقف به علوم مخالف بود و از علم همجنسگرایان دفاع می کرد
[ترجمه ترگمان]ریاضت of به علوم، از علم همجنس گرا پشتیبانی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Simon uses the metaphors of monasticism and asceticism to suggest that it is dangerous to load XML too heavily with baggage that does not suit its simple, textual roots.
[ترجمه گوگل]سیمون از استعاره های رهبانیت و زهد استفاده می کند تا نشان دهد که بارگیری XML بسیار سنگین با توشه ای که با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست خطرناک است
[ترجمه ترگمان](سیمون)از استعاره of و ریاضت استفاده می کند تا نشان دهد که پر کردن XML بسیار خطرناک است و با ریشه های ساده و متنی آن سازگار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He became an Augustinian monk and practised such asceticism that his health was impaired.
[ترجمه گوگل]او راهب آگوستینی شد و چنان زهد کرد که سلامتی او مختل شد
[ترجمه ترگمان]او راهب Augustinian شد و چنان asceticism را به کار گرفت که سلامتش مختل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It inculcated universal asceticism and social levelling in its crudest form.
[ترجمه گوگل]زهد جهانی و تسطیح اجتماعی را در خام ترین شکل خود تلقین کرد
[ترجمه ترگمان]این کار، ریاضت جهانی و levelling اجتماعی را در بدترین شکل خود ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The concept of celibacy carries connotations of asceticism and religious fervor.
[ترجمه گوگل]مفهوم تجرد حامل مفاهیمی از زهد و شور مذهبی است
[ترجمه ترگمان]مفهوم تجرد دلالت ضمنی بر زهد و fervor مذهبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Humanistic artists opposed asceticism with humanism, opposed theocracy with human rights.
[ترجمه گوگل]هنرمندان اومانیست با زهد با اومانیسم مخالفت کردند، با تئوکراسی با حقوق بشر مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]هنرمندان Humanistic مخالف ریاضت با انسان گرایی بودند، با حکومت theocracy با حقوق بشر مخالف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Any discussion of pre-Christian asceticism is outside the scope of this article.
[ترجمه گوگل]هرگونه بحث در مورد زهد پیش از مسیحیت از حوصله این مقاله خارج است
[ترجمه ترگمان]هر گونه بحث درباره ریاضت پیش از مسیحیت خارج از محدوده این مقاله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Asceticism affected the sexual idea deeply and extensively in modern times in China.
[ترجمه گوگل]زهد در دوران مدرن چین عمیقاً و به طور گسترده بر ایده جنسی تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]Asceticism این ایده را عمیقا و به طور گسترده در دوران مدرن در چین تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصول ریاضت و مرتاضی (اسم)
asceticism

انگلیسی به انگلیسی

• abstinence and self-denial for the purpose of spiritual discipline

پیشنهاد کاربران

asceticism ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: ریاضت طلبی
تعریف: خصوصیتی در فرد یا شیوۀ زندگی او مبتنی بر خودداری و چشم پوشی از لذت و انجام دادن فعالیت هایی مانند روزه گرفتن و سکوت و انزواجویی و کَف ّنفس بدنی
ریاضت ورزی

بپرس