ascertained

/ˌæsərˈteɪn//ˌæsəˈteɪn/

معنی: مشخص، محقق
معانی دیگر: (verb transitive) معلوم کردن، ثابت کردن، معین کردن

جمله های نمونه

1. The previously unidentified objects have now been definitely ascertained as being satellites.
[ترجمه گوگل]اجسام ناشناخته قبلی به طور قطع مشخص شده اند که ماهواره هستند
[ترجمه ترگمان]اشیا که قبلا شناسایی نشده بودند، اکنون به طور حتم به عنوان ماهواره شناخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Once they had ascertained that he was not a spy, they agreed to release him.
[ترجمه گوگل]بعد از اینکه مطمئن شدند جاسوس نیست، با آزادی او موافقت کردند
[ترجمه ترگمان]وقتی فهمیدند که جاسوس نیست، موافقت کردند که او را آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It should be ascertained that the plans comply with the law.
[ترجمه گوگل]باید مشخص شود که طرح ها مطابق با قانون است
[ترجمه ترگمان]باید اطمینان حاصل شود که این برنامه ها با قانون مطابقت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It must be ascertained if the land is still owned by the government.
[ترجمه گوگل]باید مشخص شود که آیا زمین هنوز در مالکیت دولت است یا خیر
[ترجمه ترگمان]باید معلوم شود که آیا زمین هنوز متعلق به دولت است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I ascertained that the driver was not badly hurt.
[ترجمه گوگل]مطمئن شدم که راننده آسیب زیادی ندیده است
[ترجمه ترگمان]من مطمئن بودم که راننده بدجوری صدمه ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police had ascertained that the dead man knew his killer.
[ترجمه گوگل]پلیس متوجه شد که مرد کشته شده قاتل خود را می شناسد
[ترجمه ترگمان]پلیس اطلاع داده بود که مرد مرده قاتل او را می شناخته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I ascertained that she was dead.
[ترجمه گوگل]من مطمئن شدم که او مرده است
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیدم که او مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I ascertained that the aim was to achieve some ideal unity of the two.
[ترجمه گوگل]من مطمئن شدم که هدف دستیابی به یک وحدت ایده آل این دو است
[ترجمه ترگمان]من مطمئن شدم که هدف آن رسیدن به وحدت ایده آل این دو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This error can be ascertained from the aircraft manual.
[ترجمه گوگل]این خطا را می توان از دفترچه راهنمای هواپیما تشخیص داد
[ترجمه ترگمان]این خطا می تواند از دفترچه راهنمای هواپیما معلوم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cases were ascertained from multiple sources, and it is doubtful that any were missed, although we can not be certain.
[ترجمه گوگل]مواردی از منابع متعدد مشخص شد، و تردید وجود دارد که موردی از قلم افتاده باشد، اگرچه نمی توانیم مطمئن باشیم
[ترجمه ترگمان]موارد از منابع متعدد استخراج شده اند، و شک دارد که هیچ کدام از آن ها از دست رفته باشند، اگرچه ما نمی توانیم مطمئن باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This direction, namely x, could then be ascertained by a macroscopic measurement.
[ترجمه گوگل]این جهت، یعنی x، سپس می تواند با اندازه گیری ماکروسکوپی مشخص شود
[ترجمه ترگمان]این مسیر یعنی x را می توان با اندازه گیری ماکروسکوپی به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. In the case of other stocks, cost is ascertained by reference to purchase price plus duty where appropriate.
[ترجمه گوگل]در مورد سایر سهام، بهای تمام شده با ارجاع به قیمت خرید به اضافه عوارض در صورت لزوم تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]در مورد سهام دیگر، هزینه با اشاره به قیمت خرید به اضافه وظیفه در جایی که مناسب است، مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What must be ascertained is the intention that a reasonable person would have had if placed in the situation of the parties.
[ترجمه گوگل]آنچه که باید مشخص شود، نیتی است که اگر در وضعیت طرفین قرار می گرفت، یک فرد عاقل داشته است
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید محقق شود این است که اگر شخص معقول در موقعیت طرفین قرار گیرد، یک شخص معقول چه خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Observation statements can be ascertained by any observer by normal use of the senses.
[ترجمه گوگل]گزاره های مشاهده ای را می توان هر ناظری با استفاده عادی از حواس به دست آورد
[ترجمه ترگمان]اظهارات مشاهده می تواند توسط هر ناظر به وسیله استفاده نرمال از حواس مشخص شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But no; they ascertained that the smell was coming from their clothes.
[ترجمه گوگل]اما نه؛ آنها متوجه شدند که بوی از لباس آنها می آید
[ترجمه ترگمان]اما نه، مطمئن شدند که بو از لباس آن ها می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشخص (صفت)
specified, determined, defined, ascertained, specific, distinctive, well-known, distinguished, famous, recognizable

محقق (صفت)
right, certain, unquestioning, positive, sure, ascertained, unquestionable, incontestable

انگلیسی به انگلیسی

• clarified, confirmed; substantiated

پیشنهاد کاربران

بپرس