معنی: تلفظ، مفصل، بند، مفصل بندی، طرز گفتار، تلفظ شمرده، بند جنبنده، مفصل متحرکمعانی دیگر: روش اتصال اجزا، روش همبندی، بیان، روش تلفظ و ادای آواها و واژه ها، تولید آوا، بندگاه، بست، لولا، -4 جنبش اندام واجگر (صداساز) جهت تولید واج آوا (صداهای مفهوم کلمات)، فراگویی، آوا، واج آوا، صدا (به ویژه صدای حروف بی صدا)، (گیاه شناسی) بندساق، بندگاه (برگ و ساقه ی گیاه)، وصلگاه، گره، فاصله ی بین دو گره، بندبند شدگی
• (5)تعریف: a joint, such as one between bones or between a branch and the point of attachment of a leaf. • مترادف: hinge, joint • مشابه: connection
جمله های نمونه
1. this poem is an articulation of his feelings
این شعر گویای احساسات اوست.
2. the more he drank, the worse became his articulation
هر چه بیشتر مشروب خورد شمردگی حرف هایش بدتر شد.
3. As he drank more wine his articulation became worse.
[ترجمه گوگل]همانطور که او بیشتر شراب می نوشید، بیانش بدتر می شد [ترجمه ترگمان]همچنان که بیش از پیش شراب می خورد، articulation بدتر شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She spoke with a lazy articulation.
[ترجمه yazdani] او با بیانی کُند صحبت کرد
|
[ترجمه گوگل]او با بیان تنبلی صحبت می کرد [ترجمه ترگمان]با صدای آهسته تری به حرف آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. As he drank more wine, his articulation suffered.
[ترجمه بنیامین رئوف] هرچه بیشتر شراب می نوشید، بیانش ضعیف تر می شد.
|
[ترجمه گوگل]همانطور که او بیشتر شراب می نوشید، فن بیان او آسیب می دید [ترجمه ترگمان]همچنان که بیش از پیش شراب می نوشید، articulation رنج می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The singer worked hard on the clear articulation of every note.
[ترجمه گوگل]این خواننده سخت روی بیان واضح هر نت کار کرد [ترجمه ترگمان]خواننده به سختی به بیان واضح هر نت موسیقی مشغول بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Eliot's articulation of his authentic poetic voice gives way, despite himself, to a staging of his own destruction.
[ترجمه گوگل]بیان الیوت از صدای اصیل شاعرانهاش، علیرغم خودش، جای خود را به صحنهسازی نابودی خودش میدهد [ترجمه ترگمان]با وجود خودش، با وجود خودش، با وجود خودش، با وجود خودش [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Articulation of modes of production and dependency theories would view the continued use of these labor forms as beneficial to capitalism.
[ترجمه گوگل]بیان شیوههای تولید و تئوریهای وابستگی، استفاده مداوم از این اشکال کار را برای سرمایهداری مفید میداند [ترجمه ترگمان]استفاده از نظریه های تولید و وابستگی به استفاده مداوم از این اشکال کار به عنوان فایده برای سرمایه داری نگاه خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He got therapy at school for articulation and comprehension.
[ترجمه گوگل]او در مدرسه برای بیان و درک مطلب درمان شد [ترجمه ترگمان]او در مدرسه به خاطر articulation و فهم و ادراک به دانشکده درمانی رفته بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Me, wrestling with the right articulation, and Lucker with his blunted anger.
[ترجمه گوگل]من که با بیان درست کشتی می گیرم و لوکر با عصبانیت کم رنگش [ترجمه ترگمان]من، در حالی که با گام های محکم و بی نقص کشتی می گرفتم و با عصبانیت ضعیف خود کلنجار می رفتم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Number twenty-five, do not penalize for articulation errors.
[ترجمه گوگل]شماره بیست و پنج، برای خطاهای بیانی جریمه نکنید [ترجمه ترگمان]شماره بیست و پنج، خطاهای بیان را جریمه نکنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is also good articulation and crisp, clear consonants.
[ترجمه گوگل]همچنین بیان خوب و صامت های واضح و واضح است [ترجمه ترگمان]همچنین حروف صدادار خوب و تیز و تمیز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Secondly, for a few, increased articulation will provide entrepreneurial openings.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، برای تعداد کمی، افزایش بیان فرصتهای کارآفرینی را فراهم میکند [ترجمه ترگمان]دوم، برای تعداد کمی، مفصل بندی افزایش می یابد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is not clear whether this articulation makes use of the working memory system or is independent.
[ترجمه گوگل]مشخص نیست که آیا این بیان از سیستم حافظه کاری استفاده می کند یا مستقل است [ترجمه ترگمان]روشن نیست که آیا این مفصل بندی از سیستم حافظه کار استفاده می کند یا مستقل است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Thus a theory of articulation does not mean that the musical field is a pluralistic free-for-all.
[ترجمه گوگل]بنابراین، تئوری بیان به این معنا نیست که حوزه موسیقی یک عرصه تکثرگرایانه برای همه آزاد است [ترجمه ترگمان]بنابراین یک نظریه مفصل بندی به این معنا نیست که زمینه موسیقی یک مفهوم کثرت گرا است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• enunciation; pronunciation of words; joint the articulation of an idea or feeling is its expression in words; a formal use. the articulation of a sound or word is the way it is spoken.
پیشنهاد کاربران
تفاوت pronunciation با articulation چیست؟ Pronunciation به معنی تلفظ صحیح کلمه است. Articulation به معنی تلفظ شمرده و واضح کلمات است.
روایت
مفصل بندی/ جمله بندی
گویش
بیانگری، خودبیانگری، گفتار، ادا کردن، نشان دادن، برون ریزی
✅ واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : articul/ation ✅ تلفظ واژه: ahr - tik - ū - LĀ - shun ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: مفصل: ( نوع ) اتصال بین دو استخوان ✅ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : -