اسم ( noun )
• (1) تعریف: a single item or thing, esp. one of a class or group.
• مترادف: item
• مشابه: element, object, thing, thingamabob, thingamajig, unit
• مترادف: item
• مشابه: element, object, thing, thingamabob, thingamajig, unit
- A dress is an article of women's clothing.
[ترجمه نشر آرسس] لباس جزیی از پوشش های بانوان است.|
[ترجمه صادق] مانتو یک نوع لباس برای بانوان است|
[ترجمه سما] پیراهن یکی از لباس های زنان است|
[ترجمه Iliya One] پیراهن زنانه یکی از پوشاک بانوان است.|
[ترجمه شان] پیراهن ( لباس ) زنانه یک قلم از پوشاک بانوان است.|
[ترجمه گوگل] لباس محصولی از لباس زنانه است[ترجمه ترگمان] لباس یک نوع لباس زنانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Please remember to take all personal articles with you when you leave the airplane.
[ترجمه 😊MIRSMH] لطفا هنگام خروج از هواپیما به یاد داشته باشید که تمام وسایل شخصی خود را بردارید .|
[ترجمه محمد مانی] لطفا به یاد داشته باشید وقتی هواپیما را ترک می کنید همه اسباب و وسایل را با خود بردارید|
[ترجمه ...] لطفا به یاد داشته باشیدتمام وسایل خود را هنگامی که از هواپیما پیاده میشوید به همراه داشته باشید|
[ترجمه گوگل] لطفاً به یاد داشته باشید که هنگام خروج از هواپیما، تمام مقالات شخصی را با خود ببرید[ترجمه ترگمان] لطفا به یاد داشته باشید زمانی که هواپیما را ترک می کنید تمام لوازم شخصی خود را باخود بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a piece of nonfiction writing on a particular subject, as in a magazine.
• مشابه: composition, critique, editorial, essay, monograph, paper, paragraph, piece, report, review, sidebar, story, study, theme, write-up
• مشابه: composition, critique, editorial, essay, monograph, paper, paragraph, piece, report, review, sidebar, story, study, theme, write-up
- There was an interesting article about election fraud in last Sunday's newspaper.
[ترجمه گوگل] در روزنامه یکشنبه گذشته مقاله جالبی درباره تقلب در انتخابات منتشر شد
[ترجمه ترگمان] در روزنامه یکشنبه گذشته یک مقاله جالب درباره تقلب در انتخابات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در روزنامه یکشنبه گذشته یک مقاله جالب درباره تقلب در انتخابات وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in grammar, the words "a," "an," and "the" as well as words equivalent to these in languages other than English, which are used with nouns and act to limit the nouns' applications. (See "definite article," "indefinite article.")
• مشابه: definite article, indefinite article
• مشابه: definite article, indefinite article
• (4) تعریف: a specific section in a document such as a constitution or piece of legislation.
• مترادف: clause
• مشابه: paragraph, provision, proviso, section
• مترادف: clause
• مشابه: paragraph, provision, proviso, section