arrogate

/ˈæroˌɡet//ˈærəɡeɪt/

معنی: ادعای بیجا کردن، بخود بستن، غصب کردن
معانی دیگر: (به ناحق) تصاحب کردن، (به ناحق) ادعا کردن، (به خود یا به دیگری) بستن، منتسب کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: arrogates, arrogating, arrogated
مشتقات: arrogation (n.), arrogator (n.)
(1) تعریف: to claim presumptuously for oneself without just cause.
مترادف: appropriate
متضاد: renounce
مشابه: assume, avail oneself of, claim, commandeer, expropriate, help oneself to, seize, take, usurp

- She arrogated all the credit for their joint efforts.
[ترجمه گوگل] او تمام اعتبار تلاش های مشترک آنها را به خود اختصاص داد
[ترجمه ترگمان] او تمام اعتبار خود را برای تلاش های مشترک خود به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to ascribe or attribute to another without warrant.
مشابه: ascribe, attribute, blame, impute, incriminate

- We arrogated the blame to our little brother.
[ترجمه گوگل] تقصیر را به گردن برادر کوچکمان انداختیم
[ترجمه ترگمان] ما مقصر برادر کوچولومون هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. don't arrogate rights that do not belong to you!
حقوقی را که به تو تعلق ندارد به خود مبند (ادعا مکن)!

2. Don't easily arrogate evil motives to others.
[ترجمه مریم سالک زمانی] اغراض شیطانی را به راحتی به دیگران نسبت ندهید.
|
[ترجمه گوگل]به راحتی انگیزه های شیطانی را به دیگران تحمیل نکنید
[ترجمه ترگمان]برای دیگران کار بدی نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They arrogate to themselves the power to punish people.
[ترجمه گوگل]آنها قدرت مجازات مردم را به خود می بالند
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را برای تنبیه مردم محکوم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I do not arrogate to myself the right to decide.
[ترجمه مریم سالک زمانی] حق تصمیم گیری را برای خود قائل نیستم .
|
[ترجمه گوگل]من حق تصمیم گیری را به خودم واگذار نمی کنم
[ترجمه ترگمان]من حق تصمیم گیری ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Why does he arrogate to himself the claim to know more about patient care than all those professionals?
[ترجمه گوگل]چرا او ادعا می کند که بیشتر از همه آن متخصصان در مورد مراقبت از بیمار می داند؟
[ترجمه ترگمان]چرا او این ادعا را به خود می گوید که بیشتر درباره مراقبت بیمار از همه افراد حرفه ای بداند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Don't arrogate evil motives to me.
[ترجمه مریم سالک زمانی] اغراض شیطانی به من نسبت ندهید.
|
[ترجمه گوگل]انگیزه های شیطانی را به من تحمیل نکنید
[ترجمه ترگمان]گناه بدی به من نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do not arrogate wrong intentions to your friends.
[ترجمه گوگل]اهداف نادرست را به دوستان خود تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]قصد بدی به دوستات نداشته باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not arrogate to oneself professionssee joke : My friendly mouth is stupid very, often say the footle that a few your people find both funny and annoying .
[ترجمه گوگل]به خود مغرور نشوید جوک: دهان دوستانه من خیلی احمقانه است، اغلب می گویند که چند نفر شما هم خنده دار و هم آزاردهنده می یابند
[ترجمه ترگمان]نه برای آن که خود را گول بزنند؛ دهان مهربان من احمقانه است، اغلب می گویند که چند نفر شما هم بامزه و آزار دهنده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rotation of arrogate to oneself leases a building, what responsibility should assume?
[ترجمه گوگل]چرخش اروگات به خود ساختمان را اجاره می کند، چه مسئولیتی باید بر عهده بگیرد؟
[ترجمه ترگمان]چرخش of به خود ساختمان یک ساختمان را اجاره می دهد، چه مسئولیتی باید بر عهده بگیرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Don't easily arrogate to others.
[ترجمه مریم سالک زمانی] راحت چیزی را به دیگران نسبت ندهید.
|
[ترجمه گوگل]به راحتی به دیگران تحقیر نکنید
[ترجمه ترگمان]به هیچ وجه به دیگران متهم نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Governments should not be deluded into thinking that they can arrogate to themselves powers that they do not and can not possess.
[ترجمه گوگل]دولت‌ها نباید دچار توهم شوند و فکر کنند که می‌توانند قدرت‌هایی را به خود اختصاص دهند که ندارند و نمی‌توانند داشته باشند
[ترجمه ترگمان]دولت ها نباید خود را فریب دهند و فکر کنند که می توانند به خود قدرت دهند که نمی توانند داشته باشند و نمی توانند داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ادعای بیجا کردن (فعل)
arrogate

بخود بستن (فعل)
assume, sham, feign, pretend, simulate, put on, arrogate, playact

غصب کردن (فعل)
confiscate, arrogate, usurp, deforce, seize

انگلیسی به انگلیسی

• demand without right; seize unjustly; attribute unjustly

پیشنهاد کاربران

🚫 دوستان لطفاً این کلمات رو باهم اشتباه نگیرید:
💡 Abrogate 👉 To officially cancel or abolish a law or rule 📜
💡 Arrogate 👉 To take or claim something without justification 🛑
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To take or claim something without right. 😼
🔍 مترادف: Usurp
✅ مثال: The dictator arrogated all decision - making powers to himself.

بپرس