ardor

/ˈɑːrdər//ˈɑːdə/

معنی: شوق، تب و تاب، غیرت، حرارت، گرمی، خونگرمی
معانی دیگر: (در مورد احساسات) گرمی، سوز، اشتیاق، تندوتیزی، جانفشانی، آتش، گرما، حرارت شدید

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: very strong feelings; passion; fervor.
مترادف: fervor, fire, passion, warmth
متضاد: indifference
مشابه: adoration, affection, devotion, enthusiasm, feeling, flame, heat, intensity, zeal

- Their ardor was such that they defied their families and ran off together.
[ترجمه گوگل] شور و شوق آنها به حدی بود که از خانواده خود سرپیچی کردند و با هم فرار کردند
[ترجمه ترگمان] شور و شوق آن ها چنان بود که با خانواده های خود مبارزه کردند و با هم به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He no longer felt the ardor for his calling that he'd had as a young priest.
[ترجمه گوگل] او دیگر شور و شوق دعوتش را که به عنوان یک کشیش جوان داشت احساس نمی کرد
[ترجمه ترگمان] دیگر شور و شوق دیدار او را که به عنوان یک کشیش جوان در نظر گرفته بود احساس نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. leyli looked at majnoon with ardor
لیلی نگاه پر تب و تابی بر مجنون افکند.

2. old age has not cooled his ardor for politics
کهولت از اشتیاق او به سیاست نکاسته است.

3. their parents' objection did not diminish the ardor of their love
مخالفت والدین حرارت عشق آنان را کم نکرد.

4. His political ardor led him into many arguments.
[ترجمه گوگل]شور سیاسی او او را به مشاجرات زیادی کشاند
[ترجمه ترگمان]شور و حرارت سیاسی او منجر به مباحثات بسیاری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She displayed great ardor for art.
[ترجمه گوگل]او علاقه زیادی به هنر نشان داد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق فراوان برای هنر به نمایش می گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The key element, however, is not the ardor of the reformers.
[ترجمه گوگل]اما عنصر کلیدی شور و شوق اصلاح طلبان نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، عنصر کلیدی، شور و شوق اصلاح طلبان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They were imbued with a revolutionary ardor.
[ترجمه گوگل]آنها با شوری انقلابی عجین شده بودند
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق انقلابی در آن غوطه می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. ARDOR, n. The quality that distinguishes love without knowledge.
[ترجمه امیر جباری] ardor یک اسم است که به معنی یک ویژگی است که عشق بدون آگاهی و شناخت را متمایز میکند.
|
[ترجمه گوگل]ARDOR، n کیفیتی که عشق را بدون دانش متمایز می کند
[ترجمه ترگمان]ardor، n کیفیت که عشق را بدون دانش تشخیص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He shows great ardor, ardour for fame.
[ترجمه گوگل]او شور و شوق زیادی نشان می دهد، شور و شوق برای شهرت
[ترجمه ترگمان]شور و شوق بسیار و شوق و شهرت را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Throw your soul's fresh, glowing ardor, into the battle for truth.
[ترجمه گوگل]شور و شوق تازه و درخشان روح خود را به نبرد برای حقیقت بیاندازید
[ترجمه ترگمان]حرارت سوزان و درخشان خود را در میدان جنگ برای حقیقت پرت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet the ardor for inflation never dies.
[ترجمه گوگل]با این حال شور و شوق تورم هرگز از بین نمی رود
[ترجمه ترگمان]با این حال شور و اشتیاق برای تورم هرگز از بین نمی رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tongue - tied by inexperience by excess of ardor, wooing unwittinglyawkwardly, Martin continued contact.
[ترجمه گوگل]زبان - مارتین به تماس خود با بی‌تجربه‌ای بیش از حد گره خورده بود و ناخواسته به او دست می‌داد
[ترجمه ترگمان]مارتین همچنان با شور و شوق به زبان خود ادامه داد: عشق بازی با بی تجربگی، عشق بازی با شور و شوق، عشق بازی کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With an ardor for work and an active energy also pure - hearted walks, withal a very earnest.
[ترجمه گوگل]با اشتیاق به کار و انرژی فعال نیز راه رفتن خالصانه، با جدیت
[ترجمه ترگمان]با شور و حرارت برای کار و انرژی فعال، پیاده روی قلبی خالص، و با این حال بسیار جدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tongue-tied by inexperience and by excess of ardor, wooing unwittingly and awkwardly, Martin continued his approach by contact.
[ترجمه گوگل]مارتین که از بی‌تجربه‌گی و شوق بیش از حد زبان بسته بود، ناخواسته و ناخوشایند مشت می‌کرد، مارتین با تماس به رویکرد خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان]مارتین که زبانش به علت بی تجربگی و افراط در شور و حرارت بسته شده بود، ناخواسته و ناشیانه به رویکرد خود ادامه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. As testament to her environmental ardor, a grove of skyscraper-esque trees in Redwood National Park bears the name of Lady Bird Johnson.
[ترجمه گوگل]به عنوان گواهی بر شوق محیطی او، بیشه‌ای از درختان شبیه آسمان‌خراش در پارک ملی ردوود نام لیدی برد جانسون را دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان گواه شور و شوق محیطی او، بیشه ای از درختان بلندتر از آسمان خراش در پارک ملی Redwood نام لیدی برد جانسون را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He took up his pursuit with ardor.
[ترجمه گوگل]او با شور و شوق به تعقیب خود پرداخت
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او را با شور و شوق از هم جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شوق (اسم)
delight, ardency, craze, zeal, fervor, ardor, fervency

تب و تاب (اسم)
ardor, flame

غیرت (اسم)
enthusiasm, zeal, fervor, ardor, honor, mettle, fervency, envy

حرارت (اسم)
fire, impressment, verve, heat, zeal, ardor, warmth, impetuosity, dash, ginger

گرمی (اسم)
cordiality, heat, stew, zeal, fervor, ardor, mettle, fervency, warmth, glow, zing, rut

خونگرمی (اسم)
temperament, geniality, cordiality, fervor, ardor, fervency, eagerness, fervidity, warm-heartedness

انگلیسی به انگلیسی

• enthusiasm, fervor, zeal

پیشنهاد کاربران

اشتیاق
strong excitement
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : arduousness / ardour
✅️ صفت ( adjective ) : arduous
✅️ قید ( adverb ) : arduously

بپرس