aquatic

/əˈkwɑːtɪk//əˈkwætɪk/

معنی: جانور یا گیاه ابزی، ابزی، وابسته به اب
معانی دیگر: (جانور یا گیاه) آبزی، آبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, in, or taking place on the water.
مترادف: water
مشابه: aqueous, fluvial, marine, maritime, natatorial, oceanic, pelagic, thalassic, waterborne

- These birds live in aquatic areas.
[ترجمه گوگل] این پرندگان در مناطق آبی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان] این پرندگان در مناطق آبی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I've always enjoyed aquatic sports such as scuba diving.
[ترجمه امیررضا پورکاظم] من همیشه از ورزش های ابی مانند غواصی لذت میبرم.
|
[ترجمه بنیامین رئوف] من همیشه از ورزش های آبی مثل غواصی لذت برده ام.
|
[ترجمه گوگل] من همیشه از ورزش های آبی مانند غواصی لذت برده ام
[ترجمه ترگمان] من همیشه از ورزش های آبی مثل غواصی در غواصی لذت بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- There are various aquatic events at the Summer Olympics.
[ترجمه گوگل] در بازی های المپیک تابستانی مسابقات آبی مختلفی برگزار می شود
[ترجمه ترگمان] رویداده ای آبی مختلفی در المپیک تابستانی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: living or growing in or on water.
مترادف: hydric, natant
مشابه: maritime, pelagic, thalassic

- Amphibians begin their lives as aquatic animals.
[ترجمه گوگل] دوزیستان زندگی خود را به عنوان جانوران آبزی آغاز می کنند
[ترجمه ترگمان] Amphibians زندگی خود را به عنوان حیوانات آبزی آغاز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Kelp is an aquatic plant.
[ترجمه گوگل] کلپ یک گیاه آبزی است
[ترجمه ترگمان] Kelp گیاه آبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: aquatically (adv.)
(1) تعریف: an aquatic plant or animal.
مترادف: hydrophyte, hydrozoan
مشابه: water bird, water plant, water snake, waterfowl

- These creatures began as aquatics.
[ترجمه بنیامین رئوف] این موجودات ( زندگی خود را ) به صورت آبزی آغاز می کنند
|
[ترجمه گوگل] این موجودات به عنوان آبزیان شروع شدند
[ترجمه ترگمان] این موجودات به عنوان \"aquatics\" شروع کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (pl.) sports or physical exercises that are performed in or on water.

- The school is planning to hire an additional instructor for aquatics.
[ترجمه گوگل] این مدرسه در حال برنامه ریزی برای استخدام یک مربی اضافی برای آبزیان است
[ترجمه ترگمان] این مدرسه در حال برنامه ریزی برای استخدام یک مربی اضافی برای aquatics است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. aquatic plants
گیاهان آبزی

2. aquatic sports
ورزش های آبی

3. the aquatic regions of the earth
نواحی دریایی کره ی زمین

4. Aquatic sports include swimming and rowing.
[ترجمه گوگل]ورزش های آبی شامل شنا و قایقرانی است
[ترجمه ترگمان]ورزش های آبی شامل شنا و پارو زدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many forms of aquatic life inhabit ponds.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های آبزی در حوضچه ها زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اشکال زندگی آبزیان در تالاب ها زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Swimming and water-skiing are both aquatic sports.
[ترجمه گوگل]شنا و اسکی روی آب هر دو ورزش های آبی هستند
[ترجمه ترگمان]ورزش شنا و شنا هم ورزش های آبی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We visited an aquatic city in Italy.
[ترجمه گوگل]از یک شهر آبی در ایتالیا بازدید کردیم
[ترجمه ترگمان]ما از یک شهر آبی در ایتالیا بازدید کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most species live off aquatic snails.
[ترجمه گوگل]بیشتر گونه ها از حلزون های آبزی زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان]بیشتر گونه ها از ماره ای آبزی زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Between mosaics of this format various aquatic devices are also significant.
[ترجمه گوگل]بین موزاییک های این فرمت دستگاه های مختلف آبی نیز قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]بین موزاییک این فرمت، دستگاه های مختلف آبی نیز قابل توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Many species of aquatic plants can exist in very little light.
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های گیاهان آبزی می توانند در نور بسیار کمی وجود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های گیاهان آبزی می توانند در نور بسیار کمی وجود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The usual mixture suitable for most aquatic plants, i. e. clay or sand and peat will be most suitable.
[ترجمه گوگل]مخلوط معمولی مناسب برای اکثر گیاهان آبزی، i ه خاک رس یا ماسه و ذغال سنگ نارس مناسب ترین خواهند بود
[ترجمه ترگمان]مخلوط معمول مناسب برای بیشتر گیاهان آبزی، i ای برای این کار زغال سنگ، خاک رس و زغال سنگ نارس بسیار مناسب خواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They feed on crustaceans, molluscs, aquatic insects, live fish and will scavenge on dead fish.
[ترجمه گوگل]آنها از سخت پوستان، نرم تنان، حشرات آبزی، ماهی های زنده تغذیه می کنند و ماهی های مرده را لاشخور می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها از سخت پوستان، حشرات آبی، حشرات آبی، ماهی زنده تغذیه می کنند و از ماهی های مرده تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sometimes listed as a deep water aquatic as it will also tolerate deep water.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات به عنوان یک آبزی اعماق فهرست می شود زیرا آب های عمیق را نیز تحمل می کند
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات به عنوان آبی عمیق آبی در نظر گرفته می شود چون آب عمیق را تحمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even aquatic terrapins need to be able to dry out by sun basking.
[ترجمه گوگل]حتی تراپین های آبزی نیز باید بتوانند با آفتاب گرفتن خشک شوند
[ترجمه ترگمان]حتی گیاهان آبی نیز باید با گرم کردن خورشید قادر به خشک شدن باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Some aquatic plants and animal species have become extinct.
[ترجمه گوگل]برخی از گیاهان آبزی و گونه های جانوری منقرض شده اند
[ترجمه ترگمان]برخی گیاهان آبزی و گونه های حیوانی منقرض شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Special sachets of aquatic plant fertilizer are currently available which can be merely pushed into the container beside the plants.
[ترجمه گوگل]کیسه های مخصوص کود گیاهان آبزی در حال حاضر موجود است که فقط می توان آنها را در ظرف کنار گیاهان هل داد
[ترجمه ترگمان]sachets ویژه ای از کود گیاهی گیاهان آبی در حال حاضر موجود هستند که تنها می توانند به داخل ظرف در کنار گیاهان هل داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جانور یا گیاه ابزی (اسم)
aquatic

ابزی (صفت)
aquatic, lentic

وابسته به اب (صفت)
aquatic

تخصصی

[زمین شناسی] آبزی، جانور یا گیاه آبزی
[بهداشت] آبزی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to water, living or growing in water, taking place in water
aquatic means existing or happening in water.

پیشنهاد کاربران

1. آبزی 2. آبی
مثال:
penguin is a black and white aquatic bird that cannot fly
پنگوئن پرنده ای سیاه و سفید و آبزی است که نمی تواند پرواز کند.
حیوان آبزی
گیاه آبزی
aquatic = if a plant or animal is aquatic, it lives or grows in water
حیوان یا گیاهی که در آب زندگی میکند.
مثال:
the dolphin is an aquatic mammal
آبزی
ورزش های آبی

بپرس