antiquated

/ˈæntəˌkwetəd//ˈæntɪkweɪtɪd/

معنی: متروک، منسوخ، قدیمی، کهنه
معانی دیگر: مهجور، چیزی که دیگر به درد نمی خورد، قدیمی ماب، امل، از مد افتاده، مال عهد دقیانوس، سالخورده، کهن، منسو

جمله های نمونه

1. an antiquated tax system
نظام مالیاتی فرسوده و دیروزین

2. the clatter of the antiquated automobile
تلق تلق کردن اتومبیل قراضه

3. It will take many years to modernise these antiquated industries.
[ترجمه حسین درستی] سالها طول می کشد تا صنایع قدیمی مدرن شوند.
|
[ترجمه گوگل]نوسازی این صنایع کهنه سال ها طول می کشد
[ترجمه ترگمان]مدرن سازی این صنایع قدیمی سال ها طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He claims that the laws are antiquated and have no contemporary relevance.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که قوانین قدیمی هستند و هیچ ارتباطی با معاصر ندارند
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که قوانین قدیمی هستند و ارتباط contemporary ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Many factories are so antiquated they are not worth saving.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارخانه ها آنقدر قدیمی هستند که ارزش پس انداز ندارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کارخانجات به قدری قدیمی هستند که ارزش پس انداز کردن را ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It is a land of antiquated social rules and suffocating traditions.
[ترجمه گوگل]سرزمین قوانین اجتماعی کهنه و سنت های خفقان آور است
[ترجمه ترگمان]این سرزمین از قوانین اجتماعی منسوخ و سنت های خفه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I freed myself from the antiquated strait jacket of his verbose speech patterns.
[ترجمه گوگل]خودم را از کت تنگ کهنه الگوهای گفتار پرمخاطب او رها کردم
[ترجمه ترگمان]من خود را از ژاکت تنگ و قدیمی سخنرانی طولانی او خلاص کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Antiquated equipment, badly designed ballot papers and inefficient vote-counting machinery contributed to the confusion.
[ترجمه گوگل]تجهیزات قدیمی، اوراق رای با طراحی بد و ماشین آلات ناکارآمد شمارش آرا به سردرگمی کمک کردند
[ترجمه ترگمان]تجهیزات Antiquated، برگه های رای بد طراحی شده بودند و ماشین آلات شمارش معکوس در این ابهام نقش داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her army and navy were becoming antiquated.
[ترجمه گوگل]ارتش و نیروی دریایی او در حال قدیمی شدن بودند
[ترجمه ترگمان]ارتش و نیروی دریایی او کهنه شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Should you close an antiquated plant, retool it, or sell it?
[ترجمه گوگل]آیا باید یک گیاه قدیمی را ببندید، آن را دوباره ابزار کنید یا بفروشید؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید یک گیاه کهنه کهنه را به هم نزدیک کنی یا آن را بفروشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hospitals suffer from inadequate facilities, antiquated equipment and shortages of medical supplies.
[ترجمه گوگل]بیمارستان ها از امکانات ناکافی، تجهیزات قدیمی و کمبود تجهیزات پزشکی رنج می برند
[ترجمه ترگمان]بیمارستان ها از تجهیزات ناکافی، تجهیزات کهنه و کمبود منابع پزشکی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many New Zealanders need educating about your antiquated laws, since the person you appoint as monarch automatically becomes our monarch too.
[ترجمه گوگل]بسیاری از نیوزلندی ها نیاز به آموزش در مورد قوانین قدیمی شما دارند، زیرا شخصی که شما به عنوان پادشاه منصوب می کنید به طور خودکار پادشاه ما نیز می شود
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نیوزیلند به آموزش قوانین قدیمی خود نیاز دارند، زیرا فردی که به عنوان پادشاه منصوب می کنید، به طور خودکار ملکه ما می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Huntley speaks of lax credit policies and antiquated debt collection.
[ترجمه گوگل]هانتلی از سیاست های اعتباری ضعیف و جمع آوری بدهی های قدیمی صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]هانتلی از سیاست های اعتباری سست و وصول بدهی قدیمی صحبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The building, photogenic but antiquated, stood among clusters of oak and pine.
[ترجمه گوگل]این ساختمان، فتوژنیک اما قدیمی، در میان خوشه‌هایی از بلوط و کاج قرار داشت
[ترجمه ترگمان]ساختمان، خوش عکس، اما کهنه، در میان خوشه های بلوط و صنوبر ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متروک (صفت)
abandoned, obsolete, left, forlorn, desolate, derelict, lonely, antiquated, lorn

منسوخ (صفت)
obsolete, abolished, outdated, abrogated, antiquated, disused, annulled, rococo

قدیمی (صفت)
olden, outdated, antiquated, senior, past, old, ancient, age-old, archaic, bygone, time-worn, out-of-date, old-time

کهنه (صفت)
olden, obsolete, antiquated, gray, old, ancient, age-old, archaic, stale, antique, dead, bygone, trite, time-worn, behindhand, ragged, frowsty, worm-eaten, dowdy, musty, fusty, poky, obsolescent, worn-out, run-down, well-worn, tacky, weatherworn

انگلیسی به انگلیسی

• out-of-date, old-fashioned, outmoded, obsolete
antiquated things seem very old or old-fashioned.

پیشنهاد کاربران

✍ توضیح: Outdated, old - fashioned, no longer in use 🕰️ 📜
🔍 مترادف: Obsolete
✅ مثال: The antiquated machinery in the factory needed to be replaced.
1. کهنه. قدیمی. از مد افتاده. منسوخ 2. کهنه پرست. امل
antiquated ( adj ) ( �ntɪˌkweɪt̮əd ) =old - fashioned and no longer suitable for modern conditions, e. g. antiquated legal procedures.
antiquated
فرسوده ( قدیمی، کهنه )
antiquated = قدیمی
antique = عتیقه
antiquity = عهد عتیق
( از لغات کتاب 1100 واژه 📚 )
🖊 توضیح: old - fashioned or unsuitable for modern society
🔍 مترادف: outdated; obsolete
💡 معادل فارسی: کهنه، قدیمی، منسوخ
✅ مثال: Compared with modern satellite dishes, ordinary TV aerials look positively antiquated.
antiquated
Abolished and out of date
در بعضی جملات میشه "متحجرانه " معنیش کرد.
antiquated ( adj ) ={ کهنه شده، قدیمی، از مد افتاده، منسوخ شده، ما قبل تاریخ ، عتیقه ( بسیار قدیمی ، معمولاً مربوط به یک دوره یا دوره گذشته ) }، {مبتذل، کلیشه ای، نخ نما، کسل کننده ( استفاده بیش از حد از چیزی تا حدی که کسل کننده شود ) }، {پوسیده، فرسوده ( مدت ها پیش ساخته شده باشد ) }، {قرون وسطایی، عقب مانده، جاهل ( مربوط به دوره از زمان فاقد هر گونه پیشرفت فکری ) }، {از کار افتاده، از رواج افتاده، از دور خارج شده، منسوخ شده، از رده خارج شده ( کاربرد برای قدیم و گذشته و نه در حال حاضر ) }
...
[مشاهده متن کامل]

مترادف با کلمات >>>>>> obsolete، outdated ، old - fashioned
examples:
1 - This antiquated machinery breaks down too frequently.
این ماشین آلات از کار افتاده خیلی زود خراب می شوند.
2 - It will take many years to modernize these antiquated industries.
سالها طول می کشد تا این صنایع از دور خارج شده مدرن شوند.
3 - Compared with modern satellite dishes, ordinary TV aerials look positively antiquated.
در مقایسه با دیش های ماهواره ای مدرن ، آنتن های تلویزیونی معمولی مسلماً عتیقه ( منسوخ شده ) هستند.

از سکه افتاده
Too old or too old fashioned to be useful
قدیمی - منسوخ شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس