معنی: جان گرایی، همزاد گراییمعانی دیگر: (این باور: زندگی توسط نیروهای روحانی که از ماده مجزا می باشند ایجاد شده) روح گرایی، (اعتقاد به وجود ارواح و اجنه و شیاطین و غیره) روح باوری، (فلسفه)، (این باور: کلیه ی پدیده های طبیعی دارای روح هستند) روان دارگرایی، اعتقاد باینکه روح اساس زندگی است، اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند، اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
اسم ( noun )مشتقات: animistic (adj.), animist (n.)
• (1)تعریف: the belief that the universe and all of its material objects, beings, and phenomena possess a spirit or consciousness.
• (2)تعریف: the doctrine that the soul is the essential principle animating the universe.
• (3)تعریف: the belief that spiritual beings or souls can exist without a body to house them.
جمله های نمونه
1. prehistoric religions were little more than animism
مذاهب انسان های ماقبل تاریخ چیزی جز روح گرایی نبود.
2. Animism, the belief that the natural world is inhabited by spirits, is the driving force in Tuvan music.
[ترجمه گوگل]آنیمیسم، اعتقاد به اینکه جهان طبیعی توسط ارواح ساکن شده است، نیروی محرکه در موسیقی تووان است [ترجمه ترگمان]Animism، اعتقاد به اینکه جهان طبیعی ارواح است، نیروی محرکه در موسیقی Tuvan است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This is the basis of animism, and animism is the basis of religion.
[ترجمه علی جادری] این پایه روح گرایی است و روح گرایی پایه دین است .
|
[ترجمه گوگل]این اساس آنیمیسم است و آنیمیسم اساس دین است [ترجمه ترگمان]این اساس of است و animism اساس مذهب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Lisu believe animism, Zu - Guang worship.
[ترجمه گوگل]لیسو معتقد به جان گرایی، زو - پرستش گوانگ است [ترجمه ترگمان]Lisu، animism، Zu - را باور کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. From animism to naturalistic pantheism, there are various belief systems that deify the natural world.
[ترجمه گوگل]از آنیمیسم تا پانتئیسم طبیعت گرایانه، نظام های اعتقادی مختلفی وجود دارد که جهان طبیعی را خدایی می کند [ترجمه ترگمان]از animism گرفته تا وحدت وجود naturalistic، سیستم های اعتقادی مختلفی وجود دارند که دنیای طبیعی را تضعیف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They have proposed that Israelite religion began as animism, the belief that every natural object is inhabited by a supernatural spirit.
[ترجمه گوگل]آنها پیشنهاد کردهاند که دین اسرائیل بهعنوان آنیمیسم آغاز شد، این اعتقاد که هر شیء طبیعی توسط یک روح ماوراء طبیعی سکونت دارد [ترجمه ترگمان]آن ها پیشنهاد کرده اند که مذهب Israelite به عنوان animism آغاز شد، اعتقاد به اینکه هر شی طبیعی با یک روح ماورای طبیعی زندگی می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Animism is common among primitive peoples.
[ترجمه گوگل]آنیمیسم در میان مردمان بدوی رایج است [ترجمه ترگمان]Animism در میان مردم بدوی رایج است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This thesis explores the animism in The Old Man and the Sea.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به بررسی آنیمیسم در پیرمرد و دریا می پردازد [ترجمه ترگمان]این پایان نامه به بررسی animism در پیرمرد و دریا می پردازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In modern arthropology, animism as a theory has little significance, other than historical.
[ترجمه گوگل]در آرتروپولوژی مدرن، آنیمیسم به عنوان یک نظریه، به جز تاریخی، اهمیت چندانی ندارد [ترجمه ترگمان]در arthropology مدرن، animism به عنوان یک نظریه اهمیت کمی دارد، به غیر از تاریخی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The belief on soul is the core of animism, and also the foundation of this theory.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به روح، هسته انیمیسم و همچنین پایه و اساس این نظریه است [ترجمه ترگمان]اعتقاد به روح هسته of و اساس این نظریه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There is no theory which could go deep into human's mind animism.
[ترجمه گوگل]هیچ نظریه ای وجود ندارد که بتواند به اعماق آنیمیسم ذهن انسان وارد شود [ترجمه ترگمان]هیچ نظریه ای نیست که بتونه به اعماق ذهن انسان نفوذ کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I feel that Buddhism is more philosophy than religion, and Shintoism is a kind of Animism like that of the American Indian.
[ترجمه گوگل]من احساس میکنم بودیسم بیشتر فلسفه است تا دین، و شینتوئیسم نوعی آنیمیسم است مانند آنیمیسم سرخپوستان آمریکایی [ترجمه ترگمان]من احساس می کنم که مذهب بودا فلسفه بیشتری نسبت به مذهب دارد و Shintoism نوعی of مانند سبک هندی آمریکایی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The predominant religion is Theravada Buddhism which, along with the common Animism practiced among the mountain tribes, coexists peacefully with spirit worship.
[ترجمه گوگل]مذهب غالب، بودیسم Theravada است که همراه با آنیمیسم رایج در میان قبایل کوهستانی، به طور مسالمت آمیز با پرستش روح همزیستی دارد [ترجمه ترگمان]مذهب غالب، مذهب بودا است که همراه با Animism رایج در میان قبایل کوهستانی به طور صلح آمیز با عبادت روح تمرین می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
جان گرایی (اسم)
animism
همزاد گرایی (اسم)
animism
تخصصی
[سینما] جادوی حرکت
انگلیسی به انگلیسی
• belief that everything in nature has a soul (i.e. trees, rocks, etc.) animism is the belief that everything in the universe is alive and has feelings and emotions, including objects such as stones or trees.
در روانشناسی: جاندار پنداری که در مرحله پیش عملیاتی پیاژه بهش اشاره شده. برای مثال وقتی هوا بارانی است بچه فکر می کند آسمان در حال گریستن است. یا ستاره ها در شب به وی چشمک می زنند.
animism ( روانشناسی ) واژه مصوب: جاندارپنداری تعریف: باور به آنکه پدیده های طبیعی مانند جنگل و رودخانه و ابرها دارای روح یا جان هستند