• (1)تعریف: similar or corresponding in the manner of an analogy. • مترادف: comparable, correspondent, corresponding, similar • متضاد: disparate, unrelated • مشابه: comparable, correspondent, corresponding, similar
- The two paintings are analogous in their use of symbols.
[ترجمه مهدی پیروزنیا] این دو نقاشی در استفاده از نمادها، با هم متفاوت هستند
|
[ترجمه بنیامین رئوف] این دو نقاشی از لحاظ استفاده از نمادها، مشابه هستند.
|
[ترجمه گوگل] این دو نقاشی در استفاده از نمادها مشابه هستند [ترجمه ترگمان] این دو نقاشی با استفاده از نماد مشابه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I cannot agree that the veneration of Buddha is analogous to belief in Jesus Christ in Christianity.
[ترجمه گوگل] من نمی توانم قبول کنم که تکریم بودا مشابه اعتقاد به عیسی مسیح در مسیحیت است [ترجمه ترگمان] من نمی توانم قبول کنم که احترام بودا مشابه اعتقاد به عیسی مسیح در مسیحیت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Her experience of immigrating to Australia was in some ways analogous with my own experience of settling in America.
[ترجمه گوگل] تجربه او از مهاجرت به استرالیا از جهاتی مشابه تجربه من از اقامت در آمریکا بود [ترجمه ترگمان] تجربه مهاجرت به استرالیا به طریقی مشابه تجربه خودم از اقامت در آمریکا بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: in biology, similar in form or function, but of different evolutionary origin. • مشابه: comparable, homologous, like
جمله های نمونه
1. The two processes are not analogous.
[ترجمه گوگل]این دو فرآیند مشابه نیستند [ترجمه ترگمان]این دو فرآیند مشابه نیستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The two situations are roughly analogous.
[ترجمه Nily] این دو وضعیت به سختی مشابه هم هستند
|
[ترجمه گوگل]این دو وضعیت تقریباً مشابه هستند [ترجمه ترگمان]این دو وضعیت تقریبا مشابه هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The company is in a position closely analogous to that of its main rival.
[ترجمه گوگل]این شرکت در موقعیتی نزدیک به رقیب اصلی خود قرار دارد [ترجمه ترگمان]این شرکت در موقعیتی شبیه به رقیب اصلی خود قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The report's findings are analogous with our own.
[ترجمه گوگل]یافته های این گزارش مشابه یافته های ما است [ترجمه ترگمان]یافته های این گزارش مشابه ما هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The national debt is analogous with private debt.
[ترجمه گوگل]بدهی ملی مشابه بدهی خصوصی است [ترجمه ترگمان]بدهی ملی مشابه بدهی خصوصی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This proposal was analogous to/with the one we discussed at the last meeting.
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد مشابه/با پیشنهادی بود که در جلسه گذشته بحث کردیم [ترجمه ترگمان]این پیشنهاد مشابه با همان چیزی است که در آخرین جلسه به آن پرداختیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The present crisis is analogous with the situation immediately before the war.
[ترجمه گوگل]بحران کنونی مشابه وضعیت قبل از جنگ است [ترجمه ترگمان]بحران کنونی مشابه وضعیت قبل از جنگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The healthy kind is analogous to how the body treats a simple flesh wound.
[ترجمه گوگل]نوع سالم شبیه به نحوه درمان یک زخم گوشتی ساده است [ترجمه ترگمان]نوع سالم مشابه نحوه برخورد بدن با زخم ساده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is as it happens an Anglo-Saxon proverb analogous to Lord Acton's(sentence dictionary), but still significantly different.
[ترجمه گوگل]همانطور که اتفاق می افتد یک ضرب المثل آنگلوساکسون مشابه لرد اکتون (فرهنگ لغت جمله) وجود دارد، اما هنوز به طور قابل توجهی متفاوت است [ترجمه ترگمان]همانطور که این اتفاق رخ می دهد یک ضرب المثل انگلیسی - ساکسون مشابه با فرهنگ Lord (فرهنگ لغت)اتفاق می افتد، اما هنوز به طور قابل توجهی متفاوت است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Analogous colors are those that lie next to one another on the wheel.
[ترجمه گوگل]رنگهای مشابه آنهایی هستند که روی چرخ در کنار یکدیگر قرار می گیرند [ترجمه ترگمان]رنگ های Analogous آن هایی هستند که کنار یکدیگر روی چرخ قرار می گیرند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Incidence is analogous to water pouring into a sink and outcidence is analogous to water leaving the sink via the plughole.
[ترجمه گوگل]بروز مشابه با ریختن آب به داخل سینک است و خروجی مشابه با خروج آب از سینک از طریق سوراخ سوراخ است [ترجمه ترگمان]Incidence مشابه آبی است که به درون سینک سرازیر می شود و outcidence مشابه آب است که سینک را از طریق the رها می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They had done this using processes analogous to those which provided the energy of the Sun.
[ترجمه گوگل]آنها این کار را با استفاده از فرآیندهایی مشابه فرآیندهایی که انرژی خورشید را تأمین می کردند، انجام داده بودند [ترجمه ترگمان]آن ها این کار را با استفاده از فرآیندهایی مشابه آنچه که انرژی خورشید را تامین می کرد انجام داده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This process is analogous to estimating, programming and monitoring a construction project.
[ترجمه گوگل]این فرآیند مشابه برآورد، برنامه ریزی و نظارت بر یک پروژه ساخت و ساز است [ترجمه ترگمان]این فرآیند مشابه تخمین، برنامه ریزی و نظارت بر یک پروژه ساخت وساز است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A self-sufficient settlement is analogous to a pin worker who must cut, bend, attach, and deliver by himself.
[ترجمه گوگل]حل و فصل خودکفا شبیه به یک کارگر سنجاق است که باید خودش را برش دهد، خم کند، بچسباند و تحویل دهد [ترجمه ترگمان]یک توافق خودکفا، مشابه یک کارگر pin است که باید برش، خم، الحاق، و تحویل خود را به خود اختصاص دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Artificial-life researchers worldwide have produced and evolved systems analogous to whole rainforests full of synthetic organisms with complex interactions.
[ترجمه گوگل]محققان حیات مصنوعی در سرتاسر جهان سیستم هایی شبیه به کل جنگل های بارانی پر از موجودات مصنوعی با فعل و انفعالات پیچیده را تولید و تکامل داده اند [ترجمه ترگمان]پژوهشگران حیات مصنوعی در سراسر جهان به سیستم های تکامل یافته و تکامل یافته مشابه کل جنگل های بارانی که پر از ارگانیسم های ترکیبی با تعاملات پیچیده هستند، تولید و تکامل کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[برق و الکترونیک] قابل قیاس [نساجی] رنگهای متشابه [ریاضیات] مشابه، تشابهی، قیاسی، به همین ترتیب، نظیر، مشابه با، قابل مقایسه، متشابه، قابل قیاس، شبیه، متناظر
انگلیسی به انگلیسی
• parallel; similar, comparable if one thing is analogous to another, the two things are similar in some way.
پیشنهاد کاربران
✍ توضیح: Similar or comparable in certain respects 🖼 🟰 🖼 🔍 مترادف: Comparable ✅ مثال: The structure of an atom is analogous to the solar system, with electrons orbiting the nucleus like planets.
قیاسی
شبیه ( به. . ) ، قابل قیاس ( با . . )
مانند، قابل مقایسه، قابل قیاس، مشابه، متشابه، روانشناسی: شبیه
When something has similar features to another thing so that they can be compared with each other
The relationship with his teacher was analogous to that of a son and mother.
همتا_ همگون
analogous ( adj ) = مشابه، قابل قیاس، قیاس پذیر، شبیه، هم نوع، متشابه، همانند، همسان، همتراز مترادف با کلمه های : similiar to , comparable examples: 1 - The action of light waves is analogous to the action of sound waves. ... [مشاهده متن کامل]
عملکرد موج های نوری مشابه عملکرد موج های صوتی است. 2 - the brain is analogous to a computer. مغز انسان مشابه کامپیوتر است. 3 - These two processes are complex and are not analogous. این دو فرایند پیچیده هستند و قابل مقایسه نیستند. 4 - Superstition is sometimes held to be analogous with ignorance. گاهی اوقات خرافات همتراز با جهل است. 5 - The current crisis in Iran is exactly analogous to during the Iran - Iraq war, and the country's inflation is similar to country of Venezuela. بحران کنونی در ایران دقیقاً مشابه زمان جنگ ایران و عراق است و تورم کشور مشابه کشور ونزوئلا است.
هم تراز، هم سنگ
در رنگ شناسی : رنگ های هم خانواده یا همجوار، رنگهای نزدیک هم روی چرخه رنگ