↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم alter
📌 این ریشه، معادل "another" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "another" یا "change" مربوط هستند.
... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال:
🔘 altruistic: showing concern for the welfare of others, selflessly focusing on the interests of "another"
🔘 adulterate: to lower the quality of something by adding inferior elements, thus changing it from its original form
🔘 altercation: a heated argument or disagreement, often involving a clash of opinions
🔘 alteration: a change or modification made to something
🔘 alternative: another option or choice presented to someone as a substitute
🔘 alter: to make a change to something, thus transforming it in some way
🔘 alterable: capable of being changed or modified
🔘 alternate: happening every second item in a series, alternating between two choices
🔘 alternation: the act of switching back and forth between two states or conditions
🔘 alternator: a device that generates alternating current, typically in automobiles
🔘 adulteration: the process of mixing something with inferior materials
🔘 adultery: sexual relations with someone outside of marriage, disrupting the relationship
🔘 altruism: the selfless concern for the well - being of others, focusing on "another's" needs
🔘 unalterable: something that cannot be changed or modified
🔘 unadulterated: something that has not been mixed with inferior substances or changed
🚫 دوستان لطفاً این کلمات رو باهم اشتباه نگیرید:
💡 Alter: To change or modify something 🔄
💡 Altar: A sacred table used in religious ceremonies ✝️
alter فعل هست معنی جایگزین کردن یا تغییر دادن و alternative یعنی جایگزین مثلا:
Can you suggest an alternative?
می تونید ی جایگزین پیشنهاد بدید؟
دستخوش تغییر کردن
۱. تغییر کردن یا شخص دیگری را وادار کردن به تغییر.
۲. لباسی را در جهت بهتر و مناسبتر شدن دستکاری کردن.
اصلاح کردن، تغییر دادن
در زبان باستانی لری واژه کهن وآریایی�آلشتalesht� به معنی دگرگون کردن وشدن، تغییر یافتن ودادن، عوض وآلشت، عوض کردن وجایگزین کردن، است. این واژه کهن مانند بسیاری از واژگان دیگر وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی،
... [مشاهده متن کامل] . . . ) شده و دگرگون شده و در نهایت به صورت �آلترalter� در زبان انگلیسی به کارمیرود. یعنی آلشتalesht > آلترalter. در لری به صورت ترکیب�عوض وآلشت� به کارمیرود. همچنین به کسی که آل یا جن یا موجودات ماورایی او را تغییر داده یا عوض کرده�آلشتیaleshty� میگویند.
alter 2 ( v ) =to make changes to a piece of clothing so that it will fit you better, e. g. We can have the dress altered to fit you. alter 1 ( v ) ( ɔltər ) =to become different; to make sth sb different, e. g. She had altered her looks so much I barely recognized her. alterable ( adj ) , alteration ( n )
to make different in some particular, as size, style, course
ایجاد تفاوت در برخی موارد خاص، مانند اندازه، سبک، دوره
اصطلاح leave at the alter یعنی لحظه آخر نظرت رو عوض کنی !
تغییر کردن = تغییر دادن
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
حافظ
دوستان این کلمه رو طبق کتاب oxford word skills intermediate معنی میکنم توجه کنید :
To alter sth : to change sth, but not completely
به معنی تغیر دادن یک چیز اما نه به طور کامل
من تمام نظرات رو خوندم کسی به این اشاره نکرده بود
یه مثال هم ببینید:
We've had to alter our plans
تغیرر کردن/دادن ( یک چیز، درونی یا بیرونی )
Her face hadn't altered much over the yearsصورت او تغییر نکرده است در طول سالیان ( تغییر ظاهری یک چیز )
They have never altered their programmes by a single day
... [مشاهده متن کامل]
آنها هرگز تغییر نداده اند برنامه هایشان را در خلال یک روز. ( تغییر درونی یک چیز )
We have to alter some of our plans
ما مجبوریم تغییر بدهیم بعضی برنامه هایمان را ( تغییر دورنی یک چیز )
. . . . . . . . . . . .
فعل change: عام است و هم "تغییر یک چیز" و هم "تغییر یک چیز به چیز دیگر " را پوشش میدهد
She changed jobs
او تغییر شغل داد ( تغییر یک چیز به چیز دیگر ) ( یک شغل به شغل دیگر )
He changed a Tyre
او لاستیک عوض کرد ( تغییر یک چیز به چیز دیگر ) ( یک لاستیک را برمی داریم یکی دیگر جایش می گذاریم )
تغییر دادن
تغییر ماهوی
alter معمولا معنای منفی دارد. یعنی تغییری در اصل یک چیز ایجاد بشه که اون رو از اصل خودش دور کنه.
محراب_قربانگاه
#اصلاح کردن#
✅عوض کردن،
✅جایگزین نمودن - کردن
Princess Mary of Denmark 👁️🗨️alter👁️🗨️ her sentimental engagement ring - nod to flag of Denmark
to make someone or something to change
change
این alter هست با altar به معنی محراب کلیسا اشتباه نگیرید
دگرانیدن
تفنن. [ ت َ ف َن ْ ن ُ ] ( ع مص ) نوع نوع شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . گونه گونه شدن. ( دهار ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . تنوع فنون چیزی. ( از اقرب الموارد ) .
[قدیمی] کاری یا هنری را به طرزهای گوناگون انجام دادن
امری را بطرق مختلف انجام دادن
alter ( verb ) = transfrom ( verb )
به معناهای : تغییر شکل دادن، عوض شدن، تبدیل شدن، دگرگون شدن
اصلاح
تغیی جزئی
دستخوش تغییر شدن
. Although the cost of making phone calls is going up, the charge for connecting to the internet will not alter
دست به تغییر زدن، دستخوش تغییر کردن
. We've had to alter some of our plans
Dorothy agreed to alter my dress if I would reveal its cost to her
دروتی گفت اگر قیمت لباس را به او بگویم لباس را برایم درست می کند.
( دروثی موافقت کرد دگرگون کند مرا لباس چنانچه من بخواست عیان اَش مخارج بهر او )
Alter ego
همزاد
alter در بعضی از جملات می تونه معنی ( رفیق ) رو بده
alter, wie geht’s
رفیق حالت چطوره
alter, willst du mich verarschen
جناب M. M اون لغت Altar هست که به معنی محراب ( قربانگاه ) است.
تنگ کردن
I see you there at the alter
اینجا معنی محراب کلیسا رو میده
جایی که مسیحی ها اونجا دعا میکنن .
معادله با جایی که پیشوای نماز در دین اسلام وایمیسته .
تغییر دادن . عوض کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٦)