• : تعریف: an animal or human that has a congenital lack of pigmentation resulting in abnormally pale skin and hair and pink eyes, or a plant that similarly lacks pigmentation.
جمله های نمونه
1. Not bad for a mulatto, an albino and a mosquito.
[ترجمه گوگل]برای یک ملاتو، یک آلبینو و یک پشه بد نیست [ترجمه ترگمان]برای یک مرد سیاه، یک مرد سفید پوست و یک پشه هم بد نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A rare albino alligator arrived at the Wild Animal Park yesterday and immediately went into hiding.
[ترجمه learner] دیروز یه تمساح بی رنگ نادر به پارک حیوانات وحشی رسید و فورا به مخفیگاه رفت
|
[ترجمه گوگل]یک تمساح آلبینو کمیاب دیروز به پارک حیوانات وحشی رسید و بلافاصله مخفی شد [ترجمه ترگمان]دیروز یک تمساح آمریکایی به پارک حیوانات وحشی رسید و فورا پنهان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Not an albino, Wade decided, but close enough.
[ترجمه گوگل]وید تصمیم گرفت آلبینو نیست، اما به اندازه کافی نزدیک است [ترجمه ترگمان]وید تصمیمش را گرفت، اما به اندازه کافی نزدیک نبود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He remembered telling Michael, the albino boy, about her, boasting about her beauty.
[ترجمه گوگل]او به یاد آورد که به مایکل، پسر آلبینو، درباره او گفت و به زیبایی او افتخار می کرد [ترجمه ترگمان]یادش آمد که به مایکل، آن پسر albino که در اطرافش بود و از زیبایی اش لاف می زد، تعریف می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. An albino with white dreadlocks had appeared from one of the trailers with the blonde girl in tow.
[ترجمه گوگل]از یکی از تریلرها با دختر بلوند، یک آلبینو با دریدلاک های سفید ظاهر شده بود [ترجمه ترگمان]یکی از albino سفید پوست از طرف یکی از trailers که با آن دختر مو طلایی سوار شده بود ظاهر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was not an albino, but nearly so.
[ترجمه گوگل]او یک آلبینو نبود، اما تقریباً چنین بود [ترجمه ترگمان]او یک زال نبود، اما تقریبا چنین بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A white cat, like an albino human or white whale, has a biochemical quirk.
[ترجمه گوگل]یک گربه سفید، مانند یک انسان آلبینو یا نهنگ سفید، دارای ویژگی های بیوشیمیایی است [ترجمه ترگمان]یک گربه سفید، مانند یک وال سفید یا سفید دارای quirk biochemical است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. An albino forms of the red currant.
[ترجمه گوگل]یک آلبینو از توت قرمز تشکیل می شود [ترجمه ترگمان]یک albino قرمز کشمش دار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I ended up living with this albino guy who was cleaning windshields.
[ترجمه گوگل]من در نهایت با این مرد آلبینو که شیشه های جلو را تمیز می کرد زندگی کردم [ترجمه ترگمان]من با آن مرد albino که شیشه های عینکش را تمیز می کرد، زندگی کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The white peafowl is the albino aberrant form of the blue peafowl.
[ترجمه گوگل]طاووس سفید شکل ناهنجار آلبینو طاووس آبی است [ترجمه ترگمان]The سفید پوست زال به شکل of آبی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A rare albino alligator photographed from underwater creates a mirror - like reflection on the surface.
[ترجمه گوگل]یک تمساح آلبینو کمیاب که از زیر آب عکس گرفته شده است، آینه ای شبیه انعکاس روی سطح ایجاد می کند [ترجمه ترگمان]یک تمساح آمریکایی که از زیر آب عکس گرفته می شود، تصویر آینه ای را بر روی سطح ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mother and child albino kangaroos in Canberra, Australia.
[ترجمه گوگل]کانگوروهای آلبینو مادر و فرزند در کانبرا، استرالیا [ترجمه ترگمان]مادر زال مادر و کودک زال در کانبرا، استرالیا [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Albino seedling is the typical chlorophyll - deficient mutation in plants.
[ترجمه گوگل]نهال آلبینو جهش معمولی با کمبود کلروفیل در گیاهان است [ترجمه ترگمان]نهال تخمی یک جهش طبیعی کلروفیل در گیاهان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The coral albino boas originated from one of Pete Kahl's original hetero bloodlines.
[ترجمه گوگل]بوآهای آلبینو مرجانی از یکی از رگه های خونی هتروی اصلی پیت کال سرچشمه می گیرند [ترجمه ترگمان]The coral از یکی از نژاد اصیل hetero Pete مشتق شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A mulatto, an albino, a mosquito, my libido, yeah.
[ترجمه گوگل]یک ملاتو، یک آلبینو، یک پشه، میل جنسی من، بله [ترجمه ترگمان]یک مرد سیاه، یک albino، یک پشه، میل جنسی من، بله [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
زال (اسم)
albino
ادم سفید مو و چشم سرخ (اسم)
albino
شخص فاقد مواد رنگدانه (اسم)
albino
انگلیسی به انگلیسی
• person who lacks pigmentation in the hair and skin; plant or animal lacking pigmentation (often rabbits or mice) an albino is a person or animal with very white skin, white hair, and pink eyes.
پیشنهاد کاربران
✅اجزاء واژگان پزشکی ( پیشوند، پسوند یا ریشه ) : albino ✅ معنی انگلیسی اجزاء: white ✅مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: albinism ✅ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: lack of pigmentation in hair and skin
نه فقط در مورد انسان و گیاهان این واژه در مورد حیوان هم به کار میره. This is my first albino in my own personal menagerie
albino ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات ) واژه مصوب: زال تعریف: گیاهی که رنگ سبز خود را به طور کامل از دست داده است
زال ( خیلییییییی سفید - آدمی که پوست و مو و ابروش همگی سفیدن ) Albinism is a congenital disorder characterized in humans by the complete or partial absence of pigment in the skin, hair and eyes. Albinism is associated with a number of vision defects, such as photophobia, nystagmus, and amblyopia. Lack of skin pigmentation makes for more susceptibility to sunburn and skin cancers. ... [مشاهده متن کامل]