- This tonic was claimed to cure all sorts of ailments such as headache, toothache, rashes, and itching.
[ترجمه فرشته] موضوع درباره ی مریضی ها به اینگلیسی
|
[ترجمه گوگل] ادعا می شد که این تونیک انواع بیماری ها مانند سردرد، دندان درد، بثورات و خارش را درمان می کند [ترجمه ترگمان] ادعا می شود که این داروی نیروبخش تمام انواع بیماری ها مانند سردرد، درد دندان، خارش و خارش را درمان می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the symptoms of that ailment are irritation, anxiousness, and restlessness
علائم آن بیماری زودرنجی،اضطراب و بی قراری است.
2. He got timely treatment for his ailment.
[ترجمه Koogamin] بیماری او به موقع درمان شد.
|
[ترجمه گوگل]او به موقع برای بیماری خود درمان شد [ترجمه ترگمان]او برای بیماری اش به موقع درمان شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He's always complaining of some ailment.
[ترجمه گوگل]او همیشه از برخی بیماری ها شاکی است [ترجمه ترگمان]اون همیشه از درد شکایت می کنه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. An old back ailment flared up, and he had to miss work for several days.
[ترجمه Amirabbas] 4. یک بیماری قدیمی کمر شعله ور شد و او مجبور شد چندین روز کار را از دست بدهد
|
[ترجمه گوگل]یک بیماری قدیمی کمر شعله ور شد و او مجبور شد چندین روز کار را از دست بدهد [ترجمه ترگمان]یک بیماری قدیمی به درد آمد و او مجبور شد برای چند روز کار را از دست بدهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Colds, flu or any ailment that diminishes vocal stamina and luster are potentially disastrous.
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی، آنفولانزا یا هر بیماری که استقامت و درخشندگی صدا را کاهش میدهد، بالقوه فاجعهبار است [ترجمه ترگمان]تب، انفلانزا و یا هر بیماری که بنیه و luster را از بین می برد، به طور بالقوه فاجعه آمیز هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He had some minor heart ailment, and then a kidney problem which could probably have been treated.
[ترجمه گوگل]او یک بیماری جزئی قلبی داشت و سپس یک مشکل کلیوی داشت که احتمالاً قابل درمان بود [ترجمه ترگمان]او یک بیماری قلبی کوچک و سپس یک بیماری کلیوی داشت که احتمالا می توانست درمان شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Whatever he knew about his ailment, my father made no concessions to it.
[ترجمه گوگل]پدرم هر چه از بیماری خود می دانست، هیچ اغماضی برای آن قائل نبود [ترجمه ترگمان]هر چیزی که او در مورد بیماری او می دانست، پدرم هیچ امتیازی به آن نداد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Neither ailment had been positively identified when she arrived at the Royal and it was decided to transfer her for further investigation.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او به سلطنتی رسید هیچ یک از این بیماری ها به طور مثبت شناسایی نشد و تصمیم گرفته شد که او را برای تحقیقات بیشتر منتقل کنند [ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو بیماری هنگام رسیدن به رویال تعیین نشده بودند و تصمیم گرفته شد که او را برای تحقیقات بیشتر منتقل کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The most commonly reported ailment among VDU operators is eye-strain.
[ترجمه گوگل]شایع ترین بیماری گزارش شده در بین اپراتورهای VDU، خستگی چشم است [ترجمه ترگمان]رایج ترین ناخوشی گزارش شده در بین operators VDU، فشار چشم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. There is one ailment where learning to relax is of special importance, and that is asthma.
[ترجمه گوگل]یک بیماری وجود دارد که یادگیری آرامش در آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آن آسم است [ترجمه ترگمان]یک بیماری وجود دارد که در آن یاد گرفتن استراحت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و این بیماری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She always knits her brows because of the ailment.
[ترجمه گوگل]همیشه به خاطر بیماری ابروهایش را گره می زند [ترجمه ترگمان]همیشه به خاطر بیماری، ابرو درهم می کشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That kind of ailment it's better to cure in the early stages. "
[ترجمه گوگل]این نوع بیماری بهتر است در مراحل اولیه درمان شود " [ترجمه ترگمان]این نوع بیماری برای درمان در مراحل اولیه بهتر است \" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Yet is there really any ailment to cure?
[ترجمه گوگل]اما آیا واقعاً هیچ بیماری برای درمان وجود دارد؟ [ترجمه ترگمان]هنوز هیچ دردی برای درمان وجود نداره؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Erectile dysfunction ( ED ) is a common ailment in middle - aged and old men.
[ترجمه گوگل]اختلال نعوظ (ED) یک بیماری شایع در مردان میانسال و مسن است [ترجمه ترگمان]اختلال عملکرد کلی (تصادفات)یک بیماری شایع در مردان میانسال و مسن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
درد (اسم)
ache, pain, agony, distress, affliction, ailment, dregs, shoot, teen, pang
• illness, sickness; pain, ache, suffering an ailment is an illness, especially one that is not very serious.
پیشنهاد کاربران
This term is used to describe a minor health problem or discomfort. It refers to a condition that is not severe or life - threatening. توصیف یک مشکل یا ناراحتی جزئی سلامتی. به شرایطی اشاره دارد که شدید یا تهدید کننده زندگی نیست. ... [مشاهده متن کامل]
“I have a minor ailment, just a common cold. ” In a conversation about self - care, one might say, “I use natural remedies for minor ailments like headaches or indigestion. ” A person might tell a friend, “I can’t make it to the party tonight, I’m dealing with a stomach ailment. ”
مریضی ، بیماری synonym : sickness _ disease _ illness
ناخوش احوالی
عارضه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅ فعل ( verb ) : ail ✅️ اسم ( noun ) : ailment ✅️ صفت ( adjective ) : ailing ✅️ قید ( adverb ) : _
بیماری سطحی و نه چندان جدی
An illness or health problem بیماری یا مشکل سلامتی