اسم ( noun )
مشتقات: agitational (adj.)
مشتقات: agitational (adj.)
• (1) تعریف: the act or process of disturbing or stirring up.
• مشابه: consternation, disturbance, fret, turbulence
• مشابه: consternation, disturbance, fret, turbulence
• (2) تعریف: the condition resulting from such an act; turmoil or disturbance.
• متضاد: calm, peace, tranquillity
• مشابه: consternation, convulsion, disturbance, fret, nerve, stir, tempest
• متضاد: calm, peace, tranquillity
• مشابه: consternation, convulsion, disturbance, fret, nerve, stir, tempest
- The suspect's agitation increased when the officers began to question him about his past.
[ترجمه موسی] وقتی مأموران شروع به سوالات از او درباره گذشته او کردند ، اضطراب ( تشویش ) او بیشتر شد.|
[ترجمه گوگل] وقتی مأموران شروع به بازجویی از او در مورد گذشته اش کردند، برانگیختگی مظنون بیشتر شد[ترجمه ترگمان] هنگامی که افسران در مورد گذشته او سوال کردند، هیجان مظنون فزونی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: the stirring up of public unrest or controversy over some social or political issue.
- The leader of the movement believed that agitation was the only way to bring about change.
[ترجمه گوگل] رهبر جنبش معتقد بود که تحریک تنها راه ایجاد تغییر است
[ترجمه ترگمان] رهبر این جنبش بر این باور بود که هیجان تنها راه ایجاد تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رهبر این جنبش بر این باور بود که هیجان تنها راه ایجاد تغییر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید