حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: behind in time, order, or place; later than.
• متضاد: ahead of, before
• متضاد: ahead of, before
- He often takes a nap after lunch.
[ترجمه بهادر اسلامی] اغلب بعد ناهار یه چرتی میزنه . @لَنگویچ|
[ترجمه گل فان] شما زود تر برید مادر بزرگ|
[ترجمه Golden guard] او اغلب بعد از ناهار میخوابد.|
[ترجمه Kpop🇰🇷🎤💜] او بعد از غذا چرت میزند|
[ترجمه گوگل] او اغلب بعد از ناهار چرت می زند[ترجمه ترگمان] او اغلب بعد از ناهار چرت می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After the marching band, came one of the prettiest floats in the parade.
[ترجمه گوگل] پس از گروه راهپیمایی، یکی از زیباترین شناورهای رژه آمد
[ترجمه ترگمان] بعد از گروه رژه یکی از زیباترین زنان در رژه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بعد از گروه رژه یکی از زیباترین زنان در رژه به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- As you go down the hall, the restroom is just after the cafeteria entrance.
[ترجمه گوگل] از راهرو که پایین می روید، دستشویی درست بعد از ورودی کافه تریا است
[ترجمه ترگمان] وقتی از راهرو پایین میرین دستشویی فقط دنبال ورودی کافه تریا می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] وقتی از راهرو پایین میرین دستشویی فقط دنبال ورودی کافه تریا می مونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: following unceasingly.
- time after time
[ترجمه تارا] چندین بار|
[ترجمه گوگل] چندین بار[ترجمه ترگمان] زمان بعد از زمان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: as a result of.
- After that terrible meal we had last time, we may never eat there again.
[ترجمه Hani] بعدازآن وعده غذایی وحشتناکی ک دفعه ی قبل میل کردیم، دیگرآنجاغذایی نخوردیم.|
[ترجمه گوگل] بعد از آن وعده غذایی وحشتناکی که آخرین بار خوردیم، ممکن است دیگر هرگز آنجا غذا نخوریم[ترجمه ترگمان] بعد از اون غذای وحشتناک که دفعه قبل خوردیم ممکنه دیگه اونجا غذا نخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (4) تعریف: with the same name as.
- The baby was named after me.
[ترجمه الناز] کودک به افتخار من نامگذاری شده بود.|
[ترجمه نیلوفر مرادی] اسم من را روی بچه گذاشتند.|
[ترجمه Hani] ب افتخارمن نام من راروی کودک گذاشتند.|
[ترجمه گوگل] اسم بچه را به نام من گذاشتند[ترجمه ترگمان] اسم بچه اسم من بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (5) تعریف: in pursuit or search of.
- The police are after me, so I can't stay here.
[ترجمه گوگل] پلیس به دنبال من است، بنابراین من نمی توانم اینجا بمانم
[ترجمه ترگمان] پلیس دنبال من است، بنابراین نمی توانم اینجا بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پلیس دنبال من است، بنابراین نمی توانم اینجا بمانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (6) تعریف: in spite of.
- After all that work, it still failed.
[ترجمه بهادر اسلامی] با وجود اون همه تلاش ، بازم کار نکرد. @لَنگویچ|
[ترجمه گوگل] بعد از این همه کار، باز هم شکست خورد[ترجمه ترگمان] بعد از این همه کار، باز هم شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (7) تعریف: in imitation of.
- He composed music after Chopin.
[ترجمه گوگل] او پس از شوپن موسیقی ساخت
[ترجمه ترگمان] او موسیقی را بعد از شوپن آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او موسیقی را بعد از شوپن آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (8) تعریف: concerning.
- She asked after your health.
[ترجمه گوگل] او از سلامتی شما پرسید
[ترجمه ترگمان] از سلامتی شما پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] از سلامتی شما پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• (1) تعریف: at the rear; behind.
• متضاد: ahead, before
• متضاد: ahead, before
- The bride comes down the aisle, and her maid of honor comes after.
[ترجمه بهادر اسلامی] عروس از راهرو پایین میاد و ساقدوش هم پشت سرش .|
[ترجمه Hani] عروس ازراهروب همراه ساقدوشش باافتخارپایین می آید.|
[ترجمه گوگل] عروس از راهرو پایین می آید و خدمتکارش می آید[ترجمه ترگمان] عروس از وسط راهرو پایین می آید و خدمتکارش به او افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: following the passage of some time; later.
• متضاد: before
• متضاد: before
- She leaves the house at nine, and he leaves not long after.
[ترجمه گوگل] او ساعت نه از خانه خارج می شود و او مدتی بعد از خانه خارج می شود
[ترجمه ترگمان] ساعت نه از خانه بیرون می رود، و مدتی بعد می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ساعت نه از خانه بیرون می رود، و مدتی بعد می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: later in time; subsequent.
• متضاد: preceding, prior
• متضاد: preceding, prior
- in after times
حرف ربط ( conjunction )
• : تعریف: subsequent to a certain event or time.
• متضاد: before
• متضاد: before
- It happened after she left.
[ترجمه Hani] پس ازرفتن اواین اتفاقات رخداد.|
[ترجمه گوگل] بعد از رفتنش این اتفاق افتاد[ترجمه ترگمان] بعد از رفتن اون اتفاق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید