صفت ( adjective )
• (1) تعریف: well beyond an early stage of development.
• متضاد: backward, elementary, primitive, rudimentary
• مشابه: forward
• متضاد: backward, elementary, primitive, rudimentary
• مشابه: forward
- They consider themselves s to be living in an advanced society.
[ترجمه گوگل] آنها خود را در جامعه ای پیشرفته زندگی می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها خود را برای زندگی در یک جامعه پیشرفته در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها خود را برای زندگی در یک جامعه پیشرفته در نظر می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The cancer has reached an advanced stage and is no longer treatable.
[ترجمه گوگل] سرطان به مرحله پیشرفته رسیده است و دیگر قابل درمان نیست
[ترجمه ترگمان] سرطان به مرحله پیشرفته رسیده است و دیگر قابل درمان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سرطان به مرحله پیشرفته رسیده است و دیگر قابل درمان نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Our company uses some very advanced technology.
[ترجمه اسماعیل تاجیک] شرکت ما از تعدادی تکنولوژی بسیار پیشرفته استفاده می کند.|
[ترجمه گوگل] شرکت ما از برخی فناوری های بسیار پیشرفته استفاده می کند[ترجمه ترگمان] شرکت ما از یک تکنولوژی بسیار پیشرفته استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- They were not surprised that this small country was so advanced in health care.
[ترجمه گوگل] آنها تعجب نکردند که این کشور کوچک در مراقبت های بهداشتی تا این حد پیشرفته است
[ترجمه ترگمان] آن ها متعجب نشدند که این کشور کوچک به قدری در مراقبت های بهداشتی پیشرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] آن ها متعجب نشدند که این کشور کوچک به قدری در مراقبت های بهداشتی پیشرفت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: designed for those whose level is well beyond elementary.
- I did well in the lower level courses, so I feel ready for the advanced classes now.
[ترجمه گوگل] من در دوره های سطح پایین را خوب انجام دادم، بنابراین اکنون برای کلاس های پیشرفته احساس آمادگی می کنم
[ترجمه ترگمان] من در دوره های پایین تر به خوبی عمل کردم، بنابراین اکنون برای کلاسه ای پیشرفته احساس آمادگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من در دوره های پایین تر به خوبی عمل کردم، بنابراین اکنون برای کلاسه ای پیشرفته احساس آمادگی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: relatively old.
• متضاد: tender
• متضاد: tender
- Although advanced in years, my grandmother still has a sharp mind.
[ترجمه Sina] اگر چه سالخورده شده، ولی مادربزرگ من هنوز ذهن قوی دارد|
[ترجمه گوگل] مادربزرگ من با وجود اینکه در سنین پیشرفته است، هنوز ذهن تیزبینی دارد[ترجمه ترگمان] اگرچه در چند سال گذشته، مادربزرگم هنوز یک ذهن تیز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید