1. his adroitness in solving problems
زبردستی او در حل مسائل
2. He turned his large car with some adroitness and drove away.
[ترجمه گوگل]ماشین بزرگش را با کمی زرنگی چرخاند و دور شد
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بزرگش را با کمی زرنگی چرخاند و رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بزرگش را با کمی زرنگی چرخاند و رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His adroitness and eloquence had always prevented his friends from forming any general policy against him.
[ترجمه گوگل]زبردستي و سخنوري او هميشه مانع از آن شده بود كه دوستانش هرگونه سياست كلي عليه او اتخاذ كنند
[ترجمه ترگمان]مهارت و فصاحت او همیشه مانع از تشکیل یک سیاست عمومی علیه او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهارت و فصاحت او همیشه مانع از تشکیل یک سیاست عمومی علیه او می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. In my military history I've acknowledged his adroitness and his inspiring force as a politician.
[ترجمه گوگل]من در تاریخ نظامی خود به مهارت و نیروی الهام بخش او به عنوان یک سیاستمدار اذعان کرده ام
[ترجمه ترگمان]در تاریخ نظامی من، مهارت و مهارت او به عنوان یک سیاست مدار را تایید کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در تاریخ نظامی من، مهارت و مهارت او به عنوان یک سیاست مدار را تایید کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Apes have dexterous ( skillful, adroitness ) hands much like ours but unlike those of any other creature.
[ترجمه گوگل]میمونها دستهای ماهرانهای (ماهرانه، زبردست) دارند که بسیار شبیه به ماست، اما شبیه دستهای هیچ موجود دیگری نیست
[ترجمه ترگمان]بوزینه ها خیلی با مهارت، مهارت، مهارت زیادی دارند، اما برخلاف بقیه موجودات دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بوزینه ها خیلی با مهارت، مهارت، مهارت زیادی دارند، اما برخلاف بقیه موجودات دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He governed with an adroitness that gained him the nickname "the old fox".
[ترجمه گوگل]او با زیرکی حکومت کرد که به او لقب «روباه پیر» را داد
[ترجمه ترگمان]او با مهارت و زرنگی اداره می شد که لقب \"روباه پیر\" را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با مهارت و زرنگی اداره می شد که لقب \"روباه پیر\" را به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He showed similar adroitness and persistence in strategic arm control.
[ترجمه گوگل]او مهارت و پشتکار مشابهی را در کنترل بازوی استراتژیک نشان داد
[ترجمه ترگمان]او مهارت و پشت کار مشابهی را در کنترل بازوی استراتژیک نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مهارت و پشت کار مشابهی را در کنترل بازوی استراتژیک نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Skill and grace in physical movement, especially in the use of the hands; adroitness.
[ترجمه گوگل]مهارت و فضل در حرکات بدنی، به ویژه در استفاده از دست مهارت
[ترجمه ترگمان]مهارت و برازندگی در حرکات فیزیکی، به خصوص در استفاده از دست ها، مهارت و مهارت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مهارت و برازندگی در حرکات فیزیکی، به خصوص در استفاده از دست ها، مهارت و مهارت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. These adjectives are compared as they refer to mental adroitness or to practical ingenuity and skill.
[ترجمه گوگل]این صفت ها به دلیل مهارت ذهنی یا نبوغ و مهارت عملی مقایسه می شوند
[ترجمه ترگمان]این صفات در مقایسه با مهارت و مهارت عملی و مهارت عملی مورد مقایسه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این صفات در مقایسه با مهارت و مهارت عملی و مهارت عملی مورد مقایسه قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The reason is this kind of operation requirement doctor adroitness masters celiac mirror technique, and operation expenses is groovier the operation is expensive.
[ترجمه گوگل]دلیل آن این است که این نوع عمل جراحی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]دلیل این نوع عملیات، مهارت و مهارت پزشک متخصص در تکنیک آینه سلیاک است و هزینه های عملیاتی آن بسیار پرهزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلیل این نوع عملیات، مهارت و مهارت پزشک متخصص در تکنیک آینه سلیاک است و هزینه های عملیاتی آن بسیار پرهزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید