صفت ( adjective )
مشتقات: adroitly (adv.), adroitness (n.)
مشتقات: adroitly (adv.), adroitness (n.)
• (1) تعریف: skillful with the hands; dextrous.
• مترادف: adept, deft, dextrous, proficient, skilled, skillful
• متضاد: awkward, clumsy, maladroit, unskillful
• مشابه: clever, dexterous, handy
• مترادف: adept, deft, dextrous, proficient, skilled, skillful
• متضاد: awkward, clumsy, maladroit, unskillful
• مشابه: clever, dexterous, handy
- Her mother was an adroit seamstress.
[ترجمه ناشناس] مادرش بود خیاطی ماهر|
[ترجمه گوگل] مادرش یک خیاط ماهر بود[ترجمه ترگمان] مادرش خیاط ماهری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: skillful in difficult or complicated circumstances; clever; resourceful.
• مترادف: clever, dextrous, resourceful, skilled, skillful
• متضاد: inept, unskillful
• مشابه: experienced, facile, inventive, nimble
• مترادف: clever, dextrous, resourceful, skilled, skillful
• متضاد: inept, unskillful
• مشابه: experienced, facile, inventive, nimble
- The governor is an adroit politician.
[ترجمه گوگل] فرماندار یک سیاستمدار ماهر است
[ترجمه ترگمان] فرماندار یک سیاست مدار ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] فرماندار یک سیاست مدار ماهر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- At the press conference, he was quite adroit in evading the questions he didn't want to answer.
[ترجمه گوگل] در کنفرانس مطبوعاتی، او در طفره رفتن از سوالاتی که نمی خواست به آنها پاسخ دهد، بسیار ماهر بود
[ترجمه ترگمان] در کنفرانس مطبوعاتی، او از سوالی که نمی خواست پاسخ دهد کاملا ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] در کنفرانس مطبوعاتی، او از سوالی که نمی خواست پاسخ دهد کاملا ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was adroit at cheating at cards, and no one ever suspected her.
[ترجمه حسام غرضی] او در تلقب در قمار ماهر بود و هیچ کس به آن مشکوک نمی شد|
[ترجمه گوگل] او در تقلب در کارت مهارت داشت و هیچ کس هرگز به او مشکوک نبود[ترجمه ترگمان] او از تقلب در قمار ماهری بود و هیچ کس به او بدگمان نمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید