- The animal's adaptive ability is important to its survival.
[ترجمه گوگل] توانایی سازگاری حیوان برای بقای آن مهم است [ترجمه ترگمان] توانایی وفقی برای بقای آن مهم است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Societies need to develop highly adaptive behavioural rules for survival.
[ترجمه زینب زرمسلک ] جوامع نیاز به تصویب قوانین بسیار انطباق پذیر برای بقا دارند.
|
[ترجمه گوگل]جوامع باید قوانین رفتاری بسیار سازگار را برای بقا ایجاد کنند [ترجمه ترگمان]جوامع نیاز به توسعه قوانین رفتاری بسیار تطبیقی برای بقا دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Weights are adaptive coefficients within the network that determine the intensity of the input signal.
[ترجمه گوگل]وزن ها ضرایب تطبیقی در شبکه هستند که شدت سیگنال ورودی را تعیین می کنند [ترجمه ترگمان]وزن های نشان دهنده ضرایب انطباقی در شبکه هستند که شدت سیگنال ورودی را تعیین می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. You need a flexible and adaptive approach in devising your ground plan for bargaining.
[ترجمه گوگل]شما به یک رویکرد منعطف و انطباقی در طراحی نقشه زمینی خود برای چانه زنی نیاز دارید [ترجمه ترگمان]شما به یک رویکرد انعطاف پذیر و انطباقی برای طراحی برنامه زمین برای چانه زدن نیاز دارید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. All species within a given adaptive zone compete intensively.
[ترجمه ناشناس] تمام گونه های موجود دریک منطقه تطبیقی مشخص به شدت با یکدیگر رقابت می کنند
|
[ترجمه گوگل]همه گونه های موجود در یک منطقه تطبیقی خاص به شدت رقابت می کنند [ترجمه ترگمان]تمام گونه ها در یک ناحیه تطبیقی به شدت رقابت می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Protocol 2 studied the phenomenon of adaptive cytoprotection in response to mild irritation of the duodenal mucosa in the three experimental groups.
[ترجمه گوگل]پروتکل 2 پدیده محافظت سلولی تطبیقی را در پاسخ به تحریک خفیف مخاط دوازدهه در سه گروه آزمایشی مورد مطالعه قرار داد [ترجمه ترگمان]پروتکل ۲ پدیده of تطبیقی را در پاسخ به سوزش ملایم of مخاط در سه گروه آزمایش بررسی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The adaptive technologies that cOmputers bring us started Out as huge, conspicuous, and centralized.
[ترجمه گوگل]فناوریهای تطبیقی که رایانهها برای ما به ارمغان میآورند، بهعنوان بزرگ، آشکار و متمرکز آغاز شدند [ترجمه ترگمان]تکنولوژی های سازگار که computers ما را می آورند، به صورت گسترده، آشکار و متمرکز شروع به بیرون کردن ما می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. To date, adaptive systems rely on three general classes of smart materials.
[ترجمه گوگل]تا به امروز، سیستم های تطبیقی بر سه دسته کلی از مواد هوشمند متکی هستند [ترجمه ترگمان]تا به امروز، سیستم های وفقی به سه کلاس عمومی از مواد هوشمند تکیه دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In terms of biological evolution, complex adaptive systems seek patterns and learn from their interactions with the environment.
[ترجمه گوگل]از نظر تکامل بیولوژیکی، سیستم های انطباقی پیچیده به دنبال الگوها هستند و از تعاملات خود با محیط یاد می گیرند [ترجمه ترگمان]در تکامل زیستی، سیستم های انطباقی پیچیده به دنبال الگوها و یادگیری از تعاملات آن ها با محیط هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It is adaptive for animals not to mate with members of other species.
[ترجمه گوگل]برای حیوانات سازگار است که با اعضای دیگر گونه ها جفت نشوند [ترجمه ترگمان]این کار برای حیوانات سازگار است که با اعضای دیگر گونه ها جفت نمی شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Neither found Darwin's detailed theory of adaptive evolution very useful.
[ترجمه گوگل]هیچ کدام نظریه دقیق داروین در مورد تکامل تطبیقی را چندان مفید ندیدند [ترجمه ترگمان]هیچ کدام نظریه دقیق داروین در مورد تکامل تطبیقی را بسیار مفید نیافتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Certainly this frontal lobe role in adaptive behavior is linked to the mechanisms of selective attention.
[ترجمه گوگل]مطمئناً این نقش لوب فرونتال در رفتار تطبیقی با مکانیسم های توجه انتخابی مرتبط است [ترجمه ترگمان]بدیهی است که این نقش بخش قدامی در رفتار انطباقی با مکانیزم های توجه انتخابی مرتبط است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As such, intellectual development is adaptive.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، رشد فکری تطبیقی است [ترجمه ترگمان]به این ترتیب، توسعه عقلانی، تطبیقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. They can be made adaptive so that each packet learns how to work with others and how to perform its task better.
[ترجمه گوگل]آنها را می توان تطبیق پذیر ساخت تا هر بسته یاد بگیرد که چگونه با دیگران کار کند و چگونه وظایف خود را بهتر انجام دهد [ترجمه ترگمان]آن ها می توانند سازگار باشند تا هر بسته یاد بگیرد چطور با دیگران کار کند و چگونه کار خود را بهتر انجام دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. One approach is to seek an adaptive explanation.
[ترجمه گوگل]یک رویکرد این است که به دنبال یک توضیح تطبیقی باشیم [ترجمه ترگمان]یک رویکرد، جستجو به دنبال توضیح انطباقی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The chance of discovering another adaptive peak by crossing over an adaptive valley would be negligibly small.
[ترجمه گوگل]شانس کشف قله تطبیقی دیگر با عبور از یک دره تطبیقی بسیار ناچیز خواهد بود [ترجمه ترگمان]شانس کشف یک پیک جدید دیگر با عبور از یک دره سازگار، بسیار کوچک خواهد بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید