معنی: بدون مقدمه صحبت کردن، بمیل خودمعانی دیگر: (عامیانه) بدون نوشته صحبت کردن، فی البداهه گفتن، بی مقدمه، آزادانه، کلام فی البداهه، بداهه (ad lib هم می نویسند)، بدون مقدمه صحبت کردن، بمیل خود
• : تعریف: without preparation; in a spontaneous or improvised manner; ad libitum. • مترادف: extemporaneously, impromptu, off the cuff • متضاد: prepared, rehearsed • مشابه: freely, offhand
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: ad-libs, ad-libbing, ad-libbed
• : تعریف: to make up or do without preparation; improvise (something spoken, sung, or played). • مترادف: extemporize, improvise
- He'd forgotten his lines and was forced to ad-lib them.
[ترجمه نوشین] او دست نوشته هایش را فراموش کرده بود و مجبور شد فی البداهه حرف بزند.
|
[ترجمه گوگل] او خطوط خود را فراموش کرده بود و مجبور شد آنها را تبلیغ کند [ترجمه ترگمان] او خطوط خود را فراموش کرده بود و مجبور شده بود که آن ها را بر آن ها تحمیل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Much of her comedy routine is ad-libbed.
[ترجمه گوگل] بیشتر کارهای کمدی او تبلیغاتی است [ترجمه ترگمان] بخش عمده ای از برنامه کمدی او ad است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to make up or do something, usu. spoken, sung, or played, without preparation; extemporize. • مترادف: extemporize, improvise, wing it • مشابه: play it by ear
- Having no time to prepare for his speech, he was forced to ad-lib.
[ترجمه گوگل] او که فرصتی برای آماده شدن برای سخنرانی خود نداشت، مجبور به تبلیغ شد [ترجمه ترگمان] بعد از اینکه فرصتی برای آماده شدن برای سخنرانی اش پیدا نکرد، مجبور به تبلیغ - شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Some directors encourage their actors to ad-lib, feeling this gives greater realism and freshness to the dialogue.
[ترجمه گوگل] برخی از کارگردانان بازیگران خود را تشویق میکنند که به ad-lib بپردازند، احساس میکنند که این امر واقعگرایی و تازگی بیشتری به دیالوگ میدهد [ترجمه ترگمان] برخی از مدیران هنرپیشگان خود را ترغیب می کنند تا lib را تبلیغ کنند، احساس می کنند که این احساس، واقع گرایی و تازگی بیشتری به گفتگو می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: made up or delivered without preparation; unrehearsed. • مترادف: ad libitum, extemporaneous, impromptu, improvised, off the cuff • مشابه: free, impulsive, made-up, makeshift, offhand, spontaneous, unrehearsed
- an ad-lib remark
[ترجمه گوگل] یک تبصره ad-lib [ترجمه ترگمان] یه اظهار برتری - - - - - - - - - - - - - - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. say what's in the play and don't ad-lib
فقط آنچه در نمایشنامه آمده بگو و از خودت چیزی اضافه نکن.
2. Ad lib is an abbreviation of the Latin phrase "ad libitum".
[ترجمه گوگل]Ad lib مخفف عبارت لاتین "ad libitum" است [ترجمه ترگمان]lib، مخفف عبارت لاتین \"libitum\" است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I never use a script; I just ad lib the whole programme.
[ترجمه گوگل]من هرگز از یک اسکریپت استفاده نمی کنم من فقط کل برنامه را به صورت رایگان تبلیغ می کنم [ترجمه ترگمان]من هیچ وقت از یک فیلمنامه استفاده نمی کنم؛ من فقط کل برنامه را تبلیغ می کنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She delivered her lines ad lib.
[ترجمه گوگل]او خطوط خود را به صورت آزاد ارائه کرد [ترجمه ترگمان]She her ad را تحویل داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. I spoke from the pulpit ad lib.
[ترجمه گوگل]من از منبر تبلیغاتی صحبت کردم [ترجمه ترگمان]من از روی منبر از طرف منبر استفاده کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I lost my notes and had to ad lib the whole speech.
[ترجمه گوگل]یادداشتهایم را گم کردم و مجبور شدم کل سخنرانی را آزاد کنم [ترجمه ترگمان]من notes رو از دست دادم و مجبور شدم کل سخنرانی رو انجام بدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Help yourself . You are ad lib here.
[ترجمه گوگل]از خودت پذیرایی کن شما در اینجا آگهی تبلیغاتی هستید [ترجمه ترگمان] به خودت کمک کن تو اینجا احساس برتری می کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. His ad lib speech was wonderful.
[ترجمه گوگل]سخنرانی تبلیغی او فوق العاده بود [ترجمه ترگمان]سخنرانی His وی بسیار عالی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The ad lib joke in the play is the best.
[ترجمه گوگل]جوک ad lib در نمایشنامه بهترین است [ترجمه ترگمان]شوخی و شوخی موجود در این نمایش بهترین گزینه است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I'd forgotten the notes for my speech so I had to do it ad lib.
[ترجمه گوگل]یادداشت های سخنرانی خود را فراموش کرده بودم، بنابراین مجبور شدم این کار را بصورت آزاد انجام دهم [ترجمه ترگمان]من یادداشت ها را برای سخنرانیم فراموش کرده بودم، بنابراین مجبور شدم این کار را با این روش خودم انجام دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. We were told to help ourselves to the food ad lib.
[ترجمه گوگل]به ما گفته شد که به خودمان در زمینه مواد غذایی کمک کنیم [ترجمه ترگمان]ما به ما گفته شد که به ما در برنامه ad غذا کمک کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Thus, in order to ensure that the band's success in Megalopolis is repeated across the country[sentence dictionary], the band should hire Ad Lib to duplicate the Megalopolis ad campaign on a nationwide scale.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای اطمینان از تکرار موفقیت گروه در Megalopolis در سراسر کشور [فرهنگ جملات]، گروه باید Ad Lib را استخدام کند تا کمپین تبلیغاتی Megalopolis را در مقیاس سراسری تکرار کند [ترجمه ترگمان]بنابراین، برای اطمینان از اینکه موفقیت گروه در megalopolis در سراسر کشور تکرار شده است [ فرهنگ لغت حکم ]، گروه باید نمایندگی مجاز (Ad)را برای تکثیر کمپین تبلیغاتی megalopolis در سطح ملی استخدام کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The actress often forgot her line but was very good ad lib.
[ترجمه گوگل]این بازیگر اغلب خط خود را فراموش می کرد، اما در تبلیغات بسیار خوب بود [ترجمه ترگمان]این هنرپیشه اغلب خط خود را از یاد می برد، اما بعد از آن آگهی تبلیغاتی بسیار خوبی داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Clearly the ticket sales in Megalopolis are a result both of the band's increased popularity and of the advertising campaign run in Megalopolis by the Ad Lib advertising agency.
[ترجمه گوگل]واضح است که فروش بلیت در Megalopolis هم نتیجه افزایش محبوبیت گروه و هم کمپین تبلیغاتی است که توسط آژانس تبلیغاتی Ad Lib در Megalopolis اجرا می شود [ترجمه ترگمان]واضح است که فروش بلیط در megalopolis نتیجه محبوبیت گروه و تبلیغات تبلیغاتی تبلیغاتی در megalopolis توسط آژانس تبلیغات نمایندگی مجاز (Ad)است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Add to this the fact that Director Stanley Kubrick allowed him to ad lib about 50% of his lines, which Kubrick only allowed for one other actor in history, Peter Sellers.
[ترجمه گوگل]به این واقعیت اضافه کنید که کارگردان استنلی کوبریک به او اجازه داد تا حدود 50 درصد از خطوط خود را به صورت آزاد تبلیغ کند، که کوبریک فقط برای یک بازیگر دیگر تاریخ، پیتر سلرز، اجازه داد [ترجمه ترگمان]این واقعیت را اضافه کنید که مدیر استنلی کوبریک به او اجازه داد تا حدود ۵۰ % از خطوط خود را تبلیغ کند، که در آن تنها برای یک بازیگر دیگر در تاریخ، پیتر سلرز این کار را انجام می داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. He began comically ad-libbing a script.
[ترجمه گوگل]او شروع به تبلیغ کمدی یک فیلمنامه کرد [ترجمه ترگمان]او شروع به تقلید مضحکی از نمایشنامه کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Every time I fluffed a line Lenny got me out of trouble with a brilliant ad-lib.
[ترجمه گوگل]هر بار که خطی را خط می زدم، لنی با یک تبلیغ درخشان مرا از دردسر خلاص می کرد [ترجمه ترگمان]هر دفعه که من یه صف ردیف کردم لنی \" منو از دردسر انداخته بود بیرون، با یه عالمه برتری - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. He's good at ad-libbing his way out of trouble.
[ترجمه گوگل]او در تبلیغات راه خود را از دردسر خوب است [ترجمه ترگمان]تو تبلیغ هاش خیلی خوب بود - راه خروج رو از دردسر درست کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. She ad-libbed her way through the entire speech.
[ترجمه گوگل]او در کل سخنرانی راه خود را باز کرد [ترجمه ترگمان]اون داشت کل سخنرانی رو با بازی بازی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. He is rather disjointed when he ad-libs.
[ترجمه گوگل]او در هنگام تبلیغ نسبتاً از هم گسیخته است [ترجمه ترگمان]او تقریبا با خط خرچنگ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Throughout the plan she had to ad-lib constantly.
[ترجمه گوگل]در طول طرح او مجبور بود دائماً تبلیغ کند [ترجمه ترگمان]در تمام این برنامه، او به طور مرتب تبلیغ می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The other actors were thrown into confusion when she started ad-libbing her final speech.
[ترجمه گوگل]وقتی او شروع به تبلیغ سخنرانی آخرش کرد، دیگر بازیگران در سردرگمی فرو رفتند [ترجمه ترگمان]بازیگران دیگر هنگامی که سخنرانی نهایی خود را شروع کرد به سردرگمی افتادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. Frank's sharpness shines through at times, but David's ad-libs rarely rise above witless rubbish.
[ترجمه گوگل]ظرافت فرانک گاهی می درخشد، اما تبلیغات دیوید به ندرت از زباله های بیهوده بالا می رود [ترجمه ترگمان]وضوح (فرنک)گاهی اوقات در حال سوختن است، اما تبلیغات دیوید به ندرت از زباله ها بالا می رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Betsy forgot her lines and had to ad-lib the rest of the scene.
[ترجمه Figure] بتسی متنش رو فراموش کرد و ناچار شد بقیه صحنه رو فی البداهه بازی کنه.
|
[ترجمه گوگل]بتسی خطوط خود را فراموش کرد و مجبور شد بقیه صحنه را تبلیغ کند [ترجمه ترگمان]بت سی خطوط خود را فراموش کرده بود و در بقیه صحنه زندگی می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. No one could remember the song very well, so we had to ad-lib.
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمی توانست آهنگ را به خوبی به خاطر بسپارد، بنابراین مجبور شدیم ad-lib را انجام دهیم [ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی توانست آهنگ را خیلی خوب به یاد بیاورد، بنابراین مجبور بودیم که این آهنگ را تبلیغ کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. The competition is divided into free talk and adlib two parts. The contestants' fluent English, graceful presentation and their unique opinion have all reflected their talent.
[ترجمه گوگل]مسابقه به دو بخش گفتگوی آزاد و adlib تقسیم می شود انگلیسی روان شرکت کنندگان، ارائه زیبا و نظر منحصر به فرد آنها همه نشان دهنده استعداد آنها بوده است [ترجمه ترگمان]این رقابت ها به دو بخش تقسیم و تقسیم می شوند مسابقه شرکت کنندگان، ارائه زبان انگلیسی و زیبا و نظر منحصر به فرد آن ها همگی استعداد آن ها را منعکس کرده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The actress forgot some of her lines and had to adlib .
[ترجمه گوگل]این بازیگر برخی از جملات خود را فراموش کرد و مجبور به ادلب شد [ترجمه ترگمان]هنرپیشه بعضی از lines را از یاد برد و به adlib رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. There are new integrated editors for digitised sound play and editing - sound can be imported from Windows or AdLib files.
[ترجمه گوگل]ویرایشگرهای یکپارچه جدیدی برای پخش و ویرایش صدای دیجیتالی وجود دارد - صدا را می توان از فایل های Windows یا AdLib وارد کرد [ترجمه ترگمان]editors ادغام شده جدید برای play صوتی و ویرایش - صدا می تواند از فایل های ویندوز یا AdLib وارد شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. You might get a bass riff or something, as a hook for the song, but the solos were strictly adlib.
[ترجمه گوگل]شما ممکن است یک ریف باس یا چیزی دیگر را به عنوان یک قلاب برای آهنگ دریافت کنید، اما تکنوازها کاملاً ساده بودند [ترجمه ترگمان]شاید به عنوان یک قلاب برای آواز، یا چیزی به عنوان قلاب برای آواز گیر بیاوری، اما تک نوازی فقط adlib بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
بدون مقدمه صحبت کردن (فعل)
ad lib
ب میل خود (قید)
ad lib
تخصصی
[سینما] بدیهه سازی [در گفتگوها یا نمایش ]
انگلیسی به انگلیسی
• spontaneously, on the spur of the moment, without advance preparation if you ad-lib in a play or a speech, you say something which has not been prepared beforehand. improvise, perform without preparation
پیشنهاد کاربران
بداهه گویی - فی البداهه و بدون فکر قبلی چیزی را گفتن
در حالت فعل: 1. بدیهه گویی کردن ( تئاتر ) 2. فی البداهه گفتن در حالت اسم: بدیهه ( تئاتر ) در حالت صفت: فی البداهه ( سخن ) ؛ خود به خود ( عمل ) در حالت قید: بدونِ آمادگیِ قبلی، فی البداهه
I spoke ad lib من به صورت بداهه صحبت کردم اینجا قید است. Ali had to ad - lib because. he'd forgotten his script علی مجبور بود بداهه بگه چون متن فیلمنامه را فراموش کرده بود
فی البداهه Improvise When you are an extra, you just don't ad - lib.
فی البداهه گویی ارتجالاً و بی درنگ سخن گفتن
فی البداهه Charles had to ad lib because he'd forgotten his script