1. political acumen
شم سیاسی
2. He had demonstrated considerable business acumen.
[ترجمه گوگل]او هوش تجاری قابل توجهی از خود نشان داده بود
[ترجمه ترگمان]فراست تجاری قابل ملاحظه ای را به اثبات رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. His sharp business acumen meant he quickly rose to the top.
[ترجمه گوگل]تیز هوش تجاری او باعث شد که به سرعت به اوج برسد
[ترجمه ترگمان]او به سرعت از بالا سر بلند کرد و گفت: تیزهوشی و ذکاوت تجاری او به این معنا بود که به سرعت از بالای سر بلند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has considerable business/financial acumen.
[ترجمه گوگل]او هوش تجاری/مالی قابل توجهی دارد
[ترجمه ترگمان]او فراست تجاری \/ مالی قابل توجهی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She has considerable business acumen.
6. He lacked the judgment and political acumen for the post of chairman.
[ترجمه گوگل]او فاقد قضاوت و ذکاوت سیاسی برای پست ریاست بود
[ترجمه ترگمان]او قدرت داوری و فراست سیاسی برای پست ریاست را نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Mr Wade hid his legal acumen behind a cigar-chewing country-boy manner and a thick East Texas drawl.
[ترجمه گوگل]آقای وید ذکاوت قانونی خود را در پس رفتار پسران روستایی که سیگار می جوند و یک بازی غلیظ در شرق تگزاس پنهان کرده بود
[ترجمه ترگمان]آقای واده تیزهوشی قانونی خود را در پشت سیگار برگی که در حال جویدن تنباکو بود، و کش دار و کشیده تگزاس را پنهان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Winterthur's prosperity was built on business acumen and new industries.
[ترجمه گوگل]رونق وینترتور بر پایه هوش تجاری و صنایع جدید بنا شد
[ترجمه ترگمان]رونق Winterthur با فراست تجاری و صنایع جدید ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Shrewd, methodical, and determined, Banks combined business acumen with political trimming.
[ترجمه گوگل]بانکهای زیرک، روشمند و مصمم، هوش تجاری را با اصلاحات سیاسی ترکیب کردند
[ترجمه ترگمان]Shrewd، روشمند، و مصمم، فراست تجاری خود را با trimming سیاسی ترکیب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Van Leer inherited some of his father's acumen but none of his money and certainly none of his love for money.
[ترجمه گوگل]ون لر مقداری از زیرکی پدرش را به ارث برد اما هیچ یک از پول او و قطعاً هیچ یک از عشق او به پول را به ارث نبرد
[ترجمه ترگمان]ون Leer فراست پدرش را به ارث برده بود، ولی هیچ یک از پولش نبود و مسلما هیچ یک از عشقش به پول نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Beyond his financial acumen, Grigsby knows how to stroke business and political movers.
[ترجمه گوگل]گریگزبی فراتر از ذکاوت مالیاش، میداند که چگونه فعالان تجاری و سیاسی را تحت تأثیر قرار دهد
[ترجمه ترگمان]Grigsby فراتر از فراست مالی اش، می داند چگونه کار و محرک های سیاسی را سکته کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Our focus is on the convergence of business acumen, strategy, technology directions, and capital requirements.
[ترجمه گوگل]تمرکز ما بر روی همگرایی زیرکی کسب و کار، استراتژی، جهتهای فناوری و سرمایه مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تمرکز ما بر روی هم گرایی فراست تجاری، استراتژی، مسیرهای فن آوری، و الزامات سرمایه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I've never possessed any business acumen.
[ترجمه گوگل]من هرگز زیرکی تجاری نداشتم
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت با زیرکی سر و کار نداشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I respect her business flair, her acumen.
[ترجمه گوگل]من به استعداد تجاری و زیرکی او احترام می گذارم
[ترجمه ترگمان]من به حرکات و فراست و فراست اون احترام میذارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید