فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: achieves, achieving, achieved
حالات: achieves, achieving, achieved
• (1) تعریف: to reach or carry through successfully; accomplish.
• مترادف: accomplish, attain, carry off, carry out, execute, fulfill, perform, realize
• متضاد: fail
• مشابه: actualize, complete, conclude, crown, dispatch, effect, effectuate, expedite, finish, hack, perfect, procure
• مترادف: accomplish, attain, carry off, carry out, execute, fulfill, perform, realize
• متضاد: fail
• مشابه: actualize, complete, conclude, crown, dispatch, effect, effectuate, expedite, finish, hack, perfect, procure
- They worked hard to achieve their goals.
[ترجمه پیمان] من تمام تلاشم را میکنم تا به هدفم برسم|
[ترجمه Teachers] آنها برای رسیدن به اهدافشان سخت کار کرده بودند|
[ترجمه ترجمه گر] - آنها برای رسیدن به اهداف خود سخت کار کردند.|
[ترجمه someone] آنها سخت کار کردند تا به اهدافشان برسند|
[ترجمه ابوالفضل] آنها سخت کار کردند تا به اهدافشان برسند.|
[ترجمه گوگل] آنها برای رسیدن به اهداف خود بسیار تلاش کردند[ترجمه ترگمان] آن ها سخت تلاش کردند تا به اهدافشان دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to gain or bring about through effort.
• مترادف: acquire, attain, gain, manage, obtain, procure, realize
• متضاد: fail, miss
• مشابه: account, earn, fulfill, get, secure, win, wrest
• مترادف: acquire, attain, gain, manage, obtain, procure, realize
• متضاد: fail, miss
• مشابه: account, earn, fulfill, get, secure, win, wrest
- The fighter Muhammad Ali achieved greatness in his sport.
[ترجمه گوگل] رزمنده محمد علی در ورزش خود به عظمت دست یافت
[ترجمه ترگمان] مبارز محمد علی در ورزش خود به عظمت دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مبارز محمد علی در ورزش خود به عظمت دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: achievable (adj.), achiever (n.)
مشتقات: achievable (adj.), achiever (n.)
• : تعریف: to be successful or produce results.
• مترادف: produce
• مشابه: make the grade, perform, produce, succeed
• مترادف: produce
• مشابه: make the grade, perform, produce, succeed
- The teachers are dedicated to helping their students achieve.
[ترجمه گوگل] معلمان متعهد به کمک به دانش آموزان خود هستند
[ترجمه ترگمان] معلمان به کمک به دانش آموزان خود اختصاص داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] معلمان به کمک به دانش آموزان خود اختصاص داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He hates to be idle and is not happy unless he is achieving.
[ترجمه گوگل] او از بیکاری متنفر است و خوشحال نیست مگر اینکه به موفقیت برسد
[ترجمه ترگمان] او از بی کار بودن متنفر است و خوشحال نیست مگر اینکه به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او از بی کار بودن متنفر است و خوشحال نیست مگر اینکه به آن دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید