1. He is accredited with having first introduced this word into the language.
[ترجمه گوگل]او برای اولین بار این کلمه را وارد زبان کرده است
[ترجمه ترگمان]او با اولین بار این کلمه را به زبان وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The agency was not accredited by the Philippine Consulate to offer contracts to Filipinos abroad.
[ترجمه گوگل]این آژانس توسط کنسولگری فیلیپین برای ارائه قرارداد به فیلیپینی ها در خارج از کشور معتبر نبود
[ترجمه ترگمان]این آژانس از طرف کنسولگری فیلیپین مجاز به ارائه قرارداد به فیلیپینی ها در خارج نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The president will accredit you as his assistant.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور شما را به عنوان دستیار خود تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور شما را به عنوان دستیار خود انتخاب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The premier accredited Mr. Bush as his representative.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر، آقای بوش را به عنوان نماینده خود تایید کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر، آقای بوش را به عنوان نماینده خود منصوب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Colleges may be accredited by regional associations.
[ترجمه گوگل]کالج ها ممکن است توسط انجمن های منطقه ای معتبر باشند
[ترجمه ترگمان]دانشکده ها ممکن است با انجمن های منطقه ای مجوز داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Our envoy was accredited to the new government.
[ترجمه گوگل]نماینده ما در دولت جدید تایید صلاحیت شد
[ترجمه ترگمان]نماینده ما داره به دولت جدید خبر می ده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They accredited the invention of the telephone to Bell.
[ترجمه گوگل]آنها اختراع تلفن را به بل تایید کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها اختراع تلفن به بل را تایید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. This degree programme is fully accredited by the Institution of Electrical Engineers.
[ترجمه گوگل]این برنامه مدرک کاملاً توسط مؤسسه مهندسین برق تأیید شده است
[ترجمه ترگمان]این برنامه به طور کامل توسط موسسه مهندسان برق معتبر شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I accredited you with more sense than your silly behaviour suggests.
[ترجمه گوگل]من تو را با عقل بیشتری نسبت به رفتار احمقانه ات تایید کردم
[ترجمه ترگمان]من تو را با عقل جور در می آورم که رفتار احمقانه تو نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. We accredit the invention of the electric light to Adison.
[ترجمه گوگل]ما اختراع چراغ برق را به ادیسون تأیید می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما اختراع چراغ برقی را برای Adison اختراع کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was accredited with having said it.
[ترجمه گوگل]او با گفتن آن معتبر بود
[ترجمه ترگمان]از این که آن را گفته بود، accredited بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They all accredited him with the authorship of this book.
[ترجمه گوگل]همه آنها او را با تألیف این کتاب تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]همه او را با نوشتن این کتاب نام می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She is accredited with having first introduced the word into the language.
[ترجمه گوگل]او برای اولین بار این کلمه را به زبان معرفی کرده است
[ترجمه ترگمان]او اولین کسی است که این کلمه را به زبان وارد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They all accredited him with the true authorship of this thesis.
[ترجمه گوگل]همه آنها او را با تألیف واقعی این پایان نامه تأیید کردند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها او را با نویسندگی حقیقی این رساله تایید کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Only accredited journalists were allowed entry.
[ترجمه گوگل]فقط روزنامه نگاران معتبر اجازه ورود داشتند
[ترجمه ترگمان]فقط به روزنامه نگاران معتبر اجازه ورود داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید