1. As the development of genetic technique is the accomplished fact, how to construct a protective mode and define the distribution of interest becomes more and more important.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که توسعه تکنیک ژنتیک یک واقعیت انجام شده است، چگونگی ساخت یک حالت محافظتی و تعریف توزیع علاقه بیشتر و بیشتر اهمیت می یابد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که توسعه تکنیک ژنتیک این است که چگونه یک حالت حفاظتی را ایجاد کرده و توزیع سود بیشتر و مهم تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که توسعه تکنیک ژنتیک این است که چگونه یک حالت حفاظتی را ایجاد کرده و توزیع سود بیشتر و مهم تر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Present him with an accomplished fact.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] واقعیت مسلم را به او نشان بده.|
[ترجمه گوگل]یک واقعیت انجام شده را به او ارائه دهید[ترجمه ترگمان]او را به صورت عملی آماده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Such rules and laws are deduced from the accomplished fact; they are the products of reflection.
[ترجمه گوگل]چنین قواعد و قوانینی از واقعیت تحقق یافته استنباط می شوند; آنها محصول تأمل هستند
[ترجمه ترگمان]این قوانین و قوانین از واقعیت انجام شده استنتاج شده اند؛ آن ها محصولات انعکاس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این قوانین و قوانین از واقعیت انجام شده استنتاج شده اند؛ آن ها محصولات انعکاس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He will be vanquished only by the accomplished fact.
[ترجمه گوگل]او فقط با واقعیت انجام شده مغلوب خواهد شد
[ترجمه ترگمان]او فقط به صورت عملی مغلوب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او فقط به صورت عملی مغلوب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. That smoking causes health problems is an accomplished fact.
[ترجمه گوگل]اینکه سیگار باعث مشکلات سلامتی می شود یک واقعیت کامل است
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن باعث مشکلات سلامتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن باعث مشکلات سلامتی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It is an accomplished fact.
[ترجمه فهیمه چاکرالحسینی] این واقعیتی مسلم است.|
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت انجام شده است[ترجمه ترگمان]این یک حقیقت کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The increase in economic security and the increase in economic product are accomplished facts.
[ترجمه گوگل]افزایش امنیت اقتصادی و افزایش محصول اقتصادی، واقعیت های محقق شده است
[ترجمه ترگمان]افزایش در امنیت اقتصادی و افزایش در محصول اقتصادی، حقایق مهمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افزایش در امنیت اقتصادی و افزایش در محصول اقتصادی، حقایق مهمی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At first, the Soviets refused to accept Lithuania's secession as an accomplished fact.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، شوروی از پذیرش جدایی لیتوانی به عنوان یک واقعیت کامل امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا روس ها از پذیرش جدایی لیتوانی به عنوان یک واقعیت موفق امتناع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ابتدا روس ها از پذیرش جدایی لیتوانی به عنوان یک واقعیت موفق امتناع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He can save the whole would, but the ruthless accomplished fact.
[ترجمه گوگل]او می تواند تمام اراده را نجات دهد، اما این واقعیت بی رحمانه انجام شده است
[ترجمه ترگمان]او می تواند همه چیز را نجات دهد، اما این واقعیت ظالم و بی رحما نه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او می تواند همه چیز را نجات دهد، اما این واقعیت ظالم و بی رحما نه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The paper gives a retrospect and prospect of the construction of Chinese classical dance, narrates and analyzes the accomplished fact and points out the essence.
[ترجمه گوگل]این مقاله نگاهی به گذشته و چشم انداز ساخت رقص کلاسیک چینی می دهد، واقعیت انجام شده را روایت و تحلیل می کند و به ماهیت آن اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله نگاهی به گذشته و چشم انداز ساختار رقص کلاسیک چین می اندازد، این واقعیت را تعریف می کند و تحلیل می کند و ماهیت را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مقاله نگاهی به گذشته و چشم انداز ساختار رقص کلاسیک چین می اندازد، این واقعیت را تعریف می کند و تحلیل می کند و ماهیت را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Don't shift the blame to others! Sorry can't change the accomplished fact.
[ترجمه گوگل]تقصیر را به گردن دیگران نیندازید! با عرض پوزش نمی توان واقعیت انجام شده را تغییر داد
[ترجمه ترگمان]خودت رو سرزنش نکن! متاسفم که نمی تونم واقعیت رو تغییر بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خودت رو سرزنش نکن! متاسفم که نمی تونم واقعیت رو تغییر بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nourish it by holding in thought the thing you desire, by believing in it, visualizing it, SEEING it as an accomplished fact.
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن چیزی که می خواهید، با باور به آن، تجسم آن، دیدن آن به عنوان یک واقعیت انجام شده، آن را تغذیه کنید
[ترجمه ترگمان]با داشتن فکر کردن به آن، با ایمان داشتن به آن، با اعتقاد به آن، تصور آن را به عنوان یک واقعیت عملی تصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با داشتن فکر کردن به آن، با ایمان داشتن به آن، با اعتقاد به آن، تصور آن را به عنوان یک واقعیت عملی تصور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. China resolutely opposes and will never accept any attempt of Japan to impose its unilateral proposition upon China as an accomplished fact.
[ترجمه گوگل]چین قاطعانه مخالفت می کند و هرگز نمی پذیرد که هیچ تلاشی از سوی ژاپن برای تحمیل پیشنهاد یکجانبه خود بر چین به عنوان یک واقعیت انجام شده باشد
[ترجمه ترگمان]چین با عزمی راسخ مخالف است و هیچ گونه تلاش ژاپن برای تحمیل پیشنهاد یکطرفه خود به چین به عنوان یک واقعیت موفق را نمی پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چین با عزمی راسخ مخالف است و هیچ گونه تلاش ژاپن برای تحمیل پیشنهاد یکطرفه خود به چین به عنوان یک واقعیت موفق را نمی پذیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید