صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of or concerning a school or university.
• مترادف: collegiate, scholastic
• مشابه: educational, institutional, pedagogical
• مترادف: collegiate, scholastic
• مشابه: educational, institutional, pedagogical
- Colleges and universities are academic institutions.
[ترجمه گوگل] کالج ها و دانشگاه ها موسسات آکادمیک هستند
[ترجمه ترگمان] دانشکده ها و دانشگاه ها موسسات آموزشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دانشکده ها و دانشگاه ها موسسات آموزشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: having to do with scholarship or disciplined, intellectual study.
• مترادف: educated, learned, lettered, scholarly
• مشابه: bookish, cultured, donnish, erudite, intellectual, knowledgeable, literary, scientific, studious, versed, well-read, well-versed
• مترادف: educated, learned, lettered, scholarly
• مشابه: bookish, cultured, donnish, erudite, intellectual, knowledgeable, literary, scientific, studious, versed, well-read, well-versed
- Her parents think she should spend more time on her academic work and less on sports.
[ترجمه ایمان] پدر و مادرش فکر میکنند که او باید زمان بیشتری را صرف کارهای تحصیلی و زمان کمتری را صرف ورزش کند|
[ترجمه گوگل] پدر و مادرش فکر می کنند که او باید زمان بیشتری را برای کارهای تحصیلی و کمتر به ورزش اختصاص دهد[ترجمه ترگمان] والدین او فکر می کنند که او باید زمان بیشتری را صرف کار تحصیلی خود و کم تر در ورزش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: lacking immediate practical value; theoretical.
• مترادف: hypothetical, moot, speculative, theoretical, unrealistic
• مشابه: abstract, immaterial, impractical, irrelevant, philosophical, useless, utopian, visionary
• مترادف: hypothetical, moot, speculative, theoretical, unrealistic
• مشابه: abstract, immaterial, impractical, irrelevant, philosophical, useless, utopian, visionary
- This entire discussion of changes in management is purely academic--we know that no action will be taken!
[ترجمه گوگل] کل این بحث تغییرات در مدیریت کاملاً آکادمیک است - ما می دانیم که هیچ اقدامی انجام نخواهد شد!
[ترجمه ترگمان] کل بحث درباره تغییرات در مدیریت کاملا آکادمیک است - ما می دانیم که هیچ اقدامی صورت نخواهد گرفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کل بحث درباره تغییرات در مدیریت کاملا آکادمیک است - ما می دانیم که هیچ اقدامی صورت نخواهد گرفت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: academically (adv.)
مشتقات: academically (adv.)
• : تعریف: a teacher at a college or university.
• مترادف: don, instructor, lecturer, master, professor, teacher, tutor
• مشابه: academician, docent, doctor, educator, fellow, pedagogue, preceptor, scholar, scholastic, schoolman, schoolteacher
• مترادف: don, instructor, lecturer, master, professor, teacher, tutor
• مشابه: academician, docent, doctor, educator, fellow, pedagogue, preceptor, scholar, scholastic, schoolman, schoolteacher
- Some academics receive fairly low salaries compared with other professionals.
[ترجمه گوگل] برخی از دانشگاهیان در مقایسه با سایر متخصصان حقوق نسبتاً پایینی دریافت می کنند
[ترجمه ترگمان] برخی از دانشگاهیان حقوق نسبتا کمی در مقایسه با افراد حرفه ای دیگر دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] برخی از دانشگاهیان حقوق نسبتا کمی در مقایسه با افراد حرفه ای دیگر دریافت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's just a stuffy old academic like me!
[ترجمه Z. Z] او فقط یک استاد قذینی دانشگاه هست مثل من 😎|
[ترجمه Behzad] او فقط مانند من یک محافظه کار عضو فرهنگستان است|
[ترجمه Behzad] او فقط مانند من یک عضو قدیمی محافظه کار فرهنگستانه|
[ترجمه گوگل] او هم مثل من یک آکادمیک قدیمی خفه است![ترجمه ترگمان] اون فقط یه آکادمیک قدیمی مثل من میمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید