abyss

/əˈbɪs//əˈbɪs/

دارای شدت یا ژرفای سنجش ناپذیر، شکاف ژرف (در زمین)، ژرف گودال، ژرف گسله، مغاک، هاویه، ورطه، چهچال، اعماق (دریا)، ژرفنا، abysm : بسیار عمیق، بی پایان، غوطه ورساختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vast, unmeasurable space; bottomless pit.
مترادف: abysm, deep, gulf
مشابه: canyon, chasm, gorge, pit, void

- In my nightmare, I fell into an abyss of fire.
[ترجمه MAR_Wither] در کابوسم درون آتشی بی انتها افتادم
|
[ترجمه Ebyx] در کابوسم درون پرتگاهی از آتش افتادم
|
[ترجمه عسل] من در کابوس به درون اتشی افتادم
|
[ترجمه مثلا] من در کابوسم درون پرتگاهی از آتش افتادم
|
[ترجمه گوگل] در کابوس به ورطه ای از آتش افتادم
[ترجمه ترگمان] در کابوس هایم فرو رفتم و در پرتگاهی از آتش افتادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: anything resembling an abyss in its extent, unmeasurableness, or profundity.
مترادف: depths

- the abyss of subatomic space
[ترجمه محمدرضا عطائی] ژرفنای دنیای زیراتمی
|
[ترجمه گوگل] پرتگاه فضای زیراتمی
[ترجمه ترگمان] فضایی در فضا وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. abyss of shame
نهایت شرمندگی

2. The country is sinking/plunging into an abyss of violence and lawlessness.
[ترجمه گوگل]کشور در ورطه خشونت و بی قانونی غرق می شود/غرق می شود
[ترجمه ترگمان]این کشور در حال غرق شدن \/ غرق شدن در گرداب خشونت و بی قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The country might plunge into the abyss of economic ruin.
[ترجمه گوگل]کشور ممکن است در ورطه ویرانی اقتصادی فرو برود
[ترجمه ترگمان]این کشور ممکن است در پرتگاه ورشکستگی اقتصادی فرو رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is plunging into an abyss of despair.
[ترجمه گوگل]او در ورطه ناامیدی فرو می رود
[ترجمه ترگمان]او در پرتگاهی از نومیدی غوطه ور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They took a long look into the abyss before deciding whether to jump.
[ترجمه گوگل]آنها قبل از اینکه تصمیم بگیرند بپرند نگاهی طولانی به پرتگاه انداختند
[ترجمه ترگمان]قبل از این که تصمیم بگیرند که از جا بپرند، یک نگاه طولانی به درون غرقاب انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ahead of them was a gaping abyss.
[ترجمه گوگل]جلوی آنها پرتگاهی بود
[ترجمه ترگمان]مقابل آن ها یک لجه gaping بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The economic abyss between developed and undeveloped countries is widening.
[ترجمه مریم سالک زمانی] شکاف اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته در حال گسترش است.
|
[ترجمه گوگل]ورطه اقتصادی بین کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]ورطه اقتصادی میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته، در حال گسترش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The foot, the bottom, the abyss, that beckons for the third consecutive season.
[ترجمه گوگل]پا، ته، پرتگاه، که برای سومین فصل متوالی اشاره می کند
[ترجمه ترگمان]پای، پایین، لجه، که برای سومین فصل متوالی به آن اشاره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Penelope felt a sunken abyss within her gorged with sadness.
[ترجمه گوگل]پنه لوپه در درونش پرتگاه غرق شده ای را احساس کرد که غمگین بود
[ترجمه ترگمان]پنه لوپه اندوهی در درونش احساس کرد که از اندوه پر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He took one last look into the abyss and slid back.
[ترجمه گوگل]آخرین نگاهش را به پرتگاه انداخت و به عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]آخرین نگاه را به لجه انداخت و به عقب خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A man couldn't slide into the abyss when she was around.
[ترجمه گوگل]وقتی مردی در اطراف بود نمی توانست به ورطه سر بخورد
[ترجمه ترگمان]وقتی که این دور و بر بود، یک مرد نمی توانست به پرتگاه سقوط کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Openings covered with wire netting revealed a shadowy abyss.
[ترجمه گوگل]دهانه های پوشیده شده با توری سیمی پرتگاه سایه ای را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]openings که با توری سیمی پوشانده شده بود، یک لجه تاریک را آشکار می ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There are yawning gulfs stretching down into the abyss which have often swallowed up cities that have fallen into them.
[ترجمه گوگل]خلیج‌های خمیازه‌ای وجود دارند که به سمت پرتگاه کشیده شده‌اند که اغلب شهرهایی را که در آن‌ها افتاده‌اند بلعیده‌اند
[ترجمه ترگمان]در لجه که غالبا شهرهایی را که در آن فرو ریخته باشند، فرو می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Bosnia-Hercegovina stands on the edge of an abyss.
[ترجمه گوگل]بوسنی و هرسگوین بر لبه پرتگاهی ایستاده است
[ترجمه ترگمان]بوسنی و هرزگوین در لبه پرتگاه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They stared into the abyss,[Sentence dictionary] which didn't stare back.
[ترجمه گوگل]آنها به ورطه خیره شدند، [فرهنگ جملات] که به عقب خیره نشد
[ترجمه ترگمان]ان ها به لجه خیره شدند، که به او خیره نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• yawning chasm, immeasurable void; something unfathomable; abode of the dead, hell
an abyss is a very deep hole in the ground.
a very frightening or threatening situation can be referred to as an abyss; a literary use.

پیشنهاد کاربران

بهترین معادل فارسیش = گودال
abyss
abyss : a - byss
- a : پیشوند به مینه ی بی ، نا ، همریشه با پیشوند کهن پارسی اَ - در اَمَرد = نامَرد ، اَبُرنا = نابُرنا ، جوان
byss = تَه ، بُن ، همریشه با واژه ی کهن پارسی : بیخ ، بیز
گرته بَرداری : اَبیخ ، اَبیز ، اَبُن
پرتگاه، ورطه
1. ورطه، مَغاک، ژرفنا
2. دوزخ، هاویه، چاه وِیل
3. اختلاف، تفاوت، شکاف، فاصله
بی انتها - بی پایان
با جمله معروف ایلان ماسک بهتر معنی میشه
starting companies is like eating glass and staring into the abyss
یا
starting companies is like eating glass and staring into the abyss of death
...
[مشاهده متن کامل]

راه اندازی شرکتها مثل خوردن شیشه و ذل زدن به اقیانوس بی نهایت ( دیدن مرگ به چشم خود ) هست .

abyss: ورطه، پرتگاه
a deep empty hole in the ground
پرتگاه ( موقعیت بد )
The country might plunge into the abyss of economic ruin.
At that time Bosnia was standing on the edge of an abyss.
An abyss is a deep or seemingly bottomless chasm. It can also refer to an immeasurably profound depth or void.
✍️ یک چاه عمیق یا به ظاهر بی انتها. همچنین می تواند به یک عمق یا فضای بی پایان اشاره داشته باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️به طور نمادین، می تواند نشان دهنده یک وضعیت بسیار ناامیدکننده، خطرناک یا پریشان کننده باشد. همچنین می تواند به یک وضعیت ناشناخته یا غیرقابل فهم اشاره کند.
👈مترادف: Chasm, gulf, void, pit
👇مثال؛
1. The explorers gazed into the abyss, uncertain of what lay below.
2. Falling into debt can feel like falling into an abyss, with no clear way out.

هاویه
دره
اسفل السافلین
عمیق ترین گودال جهنم
سیاه چال
شکاف و سوراخ بزرگ در زمین
شکاف عمیق
قعر زمین
پرتگاه. ژرفنا.
بی پایان
آتش سوزان
سوراخ بسیار عمیق
وضعیت بغرنج
ورطه، مغاک
حفره بی انتها
شکاف
پرتگاه
قهقرا
برزخ
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس