فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to adjoin or press against; be next to; border on.
• مترادف: adjoin, border, join, touch
• مشابه: butt, butt, kiss, neighbor, verge
• مترادف: adjoin, border, join, touch
• مشابه: butt, butt, kiss, neighbor, verge
- Our neighborhood abuts the park.
[ترجمه گوگل] محله ما در کنار پارک است
[ترجمه ترگمان] همسایگی ما، کنار پارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همسایگی ما، کنار پارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The back garden abuts a stone wall.
[ترجمه گوگل] باغ پشتی به دیوار سنگی نزدیک است
[ترجمه ترگمان] حیاط پشتی، کنار دیوار سنگی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] حیاط پشتی، کنار دیوار سنگی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: abuts, abutting, abutted
حالات: abuts, abutting, abutted
• : تعریف: to touch along a common line or surface; come in contact (often fol. by "on", "upon," or "against").
• مترادف: adjoin, butt, meet, touch
• مشابه: border on, bound, butt, join, kiss, neighbor, verge
• مترادف: adjoin, butt, meet, touch
• مشابه: border on, bound, butt, join, kiss, neighbor, verge
- In a city, buildings often abut.
[ترجمه sakineh tebbi] در یک شهر، خانه ها اغلب در کنار هم هستند.|
[ترجمه گوگل] در یک شهر، ساختمان ها اغلب به هم نزدیک می شوند[ترجمه ترگمان] در شهری، ساختمان ها اغلب تاریک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The property for the new hospsital abuts on a parcel of land used for farming.
[ترجمه sakineh tebbi] زمین بیمارستان در مجاورت تعدادی زمین کشاورزی قرار دارد.|
[ترجمه گوگل] ملک بیمارستان جدید در یک قطعه زمین که برای کشاورزی استفاده می شود قرار دارد[ترجمه ترگمان] دارایی the جدید در بسته ای از زمین مورد استفاده برای کشاورزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید