قید ( adverb )
• (1) تعریف: side by side.
• مترادف: side by side
• مشابه: alongside
• مترادف: side by side
• مشابه: alongside
- The police officers stood abreast, blocking the entrance to the building.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] ماموران پلیس، برای مسدود کردن ورودی ساختمان، در کنار هم ایستاده بودند.|
[ترجمه گوگل] افسران پلیس کنار هم ایستادند و ورودی ساختمان را مسدود کردند[ترجمه ترگمان] افسران پلیس به پهلو ایستاده بودند و راه ورودی ساختمان را مسدود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: in full awareness; up to date (usu. fol. by "of").
- We are trying to remain abreast of the latest developments.
[ترجمه شهرام تقی زاده مهنه] ما تلاش می کنیم که همسو با آخرین پیشرفت ها باشیم.|
[ترجمه گوگل] ما در تلاش هستیم تا در جریان آخرین تحولات باشیم[ترجمه ترگمان] ما در تلاشیم تا از آخرین پیشرفت ها آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: side by side.
• مترادف: side by side
• مشابه: adjacent, aligned, parallel
• مترادف: side by side
• مشابه: adjacent, aligned, parallel
- The two desks had been abreast but now they faced each other.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] آن دو میز در کنار هم قرار داشته اند، اما آنها اکنون روبروی هم قرار دارند.|
[ترجمه شهرام تقی زاده مهنه] دو میز قبلا پهلو هم قرار داشتند ولی الان روبرو هم قرار دارند.|
[ترجمه گوگل] دو میز کنار هم بودند اما حالا رو به روی هم بودند[ترجمه ترگمان] دو میز کنار هم نشسته بودند، اما حالا با یکدیگر روبرو شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: fully informed or aware; up to date (usu. fol. by "of").
• مترادف: aware, informed, up-to-date
• مترادف: aware, informed, up-to-date
- We need to be abreast of any new incidents of this kind.
[ترجمه گوگل] ما باید در جریان هر حادثه جدیدی از این نوع باشیم
[ترجمه ترگمان] ما باید از هر واقعه جدیدی از این قبیل آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما باید از هر واقعه جدیدی از این قبیل آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید