abreast

/əˈbrest//əˈbrest/

معنی: پهلو به پهلو
معانی دیگر: (معمولا با of یا with) پهلو به پهلو، در کنار هم، در جهت هم، برابر، رو به جلو، آگاه به آخرین اطلاعات

بررسی کلمه

قید ( adverb )
(1) تعریف: side by side.
مترادف: side by side
مشابه: alongside

- The police officers stood abreast, blocking the entrance to the building.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] ماموران پلیس، برای مسدود کردن ورودی ساختمان، در کنار هم ایستاده بودند.
|
[ترجمه گوگل] افسران پلیس کنار هم ایستادند و ورودی ساختمان را مسدود کردند
[ترجمه ترگمان] افسران پلیس به پهلو ایستاده بودند و راه ورودی ساختمان را مسدود کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in full awareness; up to date (usu. fol. by "of").

- We are trying to remain abreast of the latest developments.
[ترجمه شهرام تقی زاده مهنه] ما تلاش می کنیم که همسو با آخرین پیشرفت ها باشیم.
|
[ترجمه گوگل] ما در تلاش هستیم تا در جریان آخرین تحولات باشیم
[ترجمه ترگمان] ما در تلاشیم تا از آخرین پیشرفت ها آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: side by side.
مترادف: side by side
مشابه: adjacent, aligned, parallel

- The two desks had been abreast but now they faced each other.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] آن دو میز در کنار هم قرار داشته اند، اما آنها اکنون روبروی هم قرار دارند.
|
[ترجمه شهرام تقی زاده مهنه] دو میز قبلا پهلو هم قرار داشتند ولی الان روبرو هم قرار دارند.
|
[ترجمه گوگل] دو میز کنار هم بودند اما حالا رو به روی هم بودند
[ترجمه ترگمان] دو میز کنار هم نشسته بودند، اما حالا با یکدیگر روبرو شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: fully informed or aware; up to date (usu. fol. by "of").
مترادف: aware, informed, up-to-date

- We need to be abreast of any new incidents of this kind.
[ترجمه گوگل] ما باید در جریان هر حادثه جدیدی از این نوع باشیم
[ترجمه ترگمان] ما باید از هر واقعه جدیدی از این قبیل آگاه باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. abreast of the times
مطابق یا همراه با زمان،مطلع به آخرین اطلاعات،آگاه بر اوضاع زمانه

2. a reporter must keep abreast of the latest news
خبرنگار باید از آخرین خبر آگاهی داشته باشد.

3. the seats are three abreast on either side of the plane
صندلی ها در ردیف های سه تایی در دو طرف هواپیما قرار دارند.

4. we must keep wages abreast of living costs
باید دستمزدها را با هزینه ی زندگی برابر کنیم.

5. It's important to keep abreast of the latest developments in computers.
[ترجمه گوگل]مهم است که در جریان آخرین پیشرفت های کامپیوتری باشید
[ترجمه ترگمان]مهم است که آخرین پیشرفت ها را در کامپیوترها حفظ کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The boat came abreast of us and signalled us to stop.
[ترجمه گوگل]قایق کنار ما آمد و به ما اشاره کرد که بایستیم
[ترجمه ترگمان]قایق به طرف ما آمد و به ما اشاره کرد که بایستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must renovate our social life to keep abreast of the times.
[ترجمه گوگل]ما باید زندگی اجتماعی خود را بازسازی کنیم تا در جریان زمان باشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید زندگی اجتماعی خود را نوسازی کنیم تا در برابر زمان همگام باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His car was abreast of the leading car.
[ترجمه گوگل]ماشین او همپای ماشین پیشرو بود
[ترجمه ترگمان]ماشین او در کنار ماشین پیشرو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Read the papers if you want to keep abreast of time.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید در جریان زمان باشید، مقالات را بخوانید
[ترجمه ترگمان]اگر بخواهی به مرور زمان ادامه بدهی، روزنامه ها را بخوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Even this arrangement did not keep wages abreast of the rising living cost.
[ترجمه گوگل]حتی این ترتیب دستمزدها را با افزایش هزینه های زندگی هماهنگ نکرد
[ترجمه ترگمان]حتی این نظم و ترتیب، دستمزدها را در برابر افزایش بهای زنده نگه نمی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. China has to develop her economy to remain abreast of other countries.
[ترجمه گوگل]چین باید اقتصاد خود را توسعه دهد تا همگام با سایر کشورها باشد
[ترجمه ترگمان]چین باید اقتصاد خود را توسعه دهد تا در کنار کشورهای دیگر بماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The motorcyclist came abreast of her car and shouted abuse at her.
[ترجمه گوگل]راکب موتور سوار ماشینش شد و فریاد زد توهین به او
[ترجمه ترگمان]این موتورسوار به طرف اتومبیلش آمد و از او سو استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As the car drew abreast of him, Jack suddenly recognised the driver.
[ترجمه گوگل]همانطور که ماشین به سمت او می رفت، جک ناگهان راننده را شناخت
[ترجمه ترگمان]وقتی اتومبیل در کنار او حرکت کرد، جک ناگهان راننده را شناخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It is almost impossible to keep abreast of all the latest developments in computing.
[ترجمه گوگل]تقریباً غیرممکن است که در جریان آخرین پیشرفت‌های محاسباتی باشید
[ترجمه ترگمان]تقریبا غیرممکن است که آخرین تحولات را در محاسبات حفظ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پهلو به پهلو (قید)
abreast, side by side

انگلیسی به انگلیسی

• side by side, in alignment; on top of, up-to-date; well-informed
if people or things walk or move abreast, they are side by side.
if you keep abreast of a subject, you know all the most recent facts about it.

پیشنهاد کاربران

پهلو به پهلو، شانه به شانه، همسو، هم طراز، برابر
be/keep abreast of something در جریانِ . . . بودن، از . . . عقب نیفتادن ( اطلاعات، اخبار )
keep somebody abreast of something در جریانِ . . . قرار دادن، از . . . مطلع کردن ( اطلاعات، اخبار )
پهلو به پهلو، برابر
لانگمن دیکشنری :
۱_ کنار هم
side by side
۲_ مطلع
be abreast of know the most recent facts about
شانه به شانه
keep/stay abreast of sth: هم گام، به روز بودن با چیزی یا در حوزه ای
this journal will help you keep abreast of the markets.
It’s important to keep abreast of the latest developments in computers.
abreast ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: همبَر
تعریف: موقعیت یک کشتی نسبت به کشتی دیگر یا هر شیء و مکان قابل تشخیص، زمانی که پهلو به پهلو و موازی آنها قرار می گیرد
۱ - شانه به شانه هم، side by side
Three men would pass walking abreast
That brief pause brought him abreast of her
۲ - مطلع و آگاه informed.
Being up to date in knowledge
stay abreast of new developments
همگام

بپرس