حرف اضافه ( preposition )
• (1) تعریف: at or to a higher place than.
• متضاد: below, beneath
• متضاد: below, beneath
- The plane is flying above the clouds.
[ترجمه پارميدا گرمرودي] یک هواپیما بالاتر از ابر ها پرواز میکند|
[ترجمه رسول جعفرزاده] هواپیما بالاتر از ابر ها پرواز میکند|
[ترجمه محمد م] هواپیما بالاتر از ابرها در حال پرواز است .|
[ترجمه حسین] یک هواپیما بالاتر از از ابر ها الان پرواز میکند.|
[ترجمه Maedeh] هواپیمایی فراتر از ابر ها در حال پرواز است|
[ترجمه Doctor] یک هواپیما درحال پرواز بر فراز ابر ها یا بالای ابر ها است|
[ترجمه زهرا] هواپیما در بالای ابرها در حال پرواز است|
[ترجمه اوژنی اون"] هواپیما بالاتر/فراتر ابرها پرواز میکند|
[ترجمه گوگل] هواپیما بر فراز ابرها پرواز می کند[ترجمه ترگمان] هواپیما بالای ابرها پرواز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: higher than, in rank, level, number, or quality.
• متضاد: below, beneath, under
• متضاد: below, beneath, under
- You need to score above 75 per cent to pass.
[ترجمه Maedeh] شما برای پاس کردن نیاز به 75 درصد نمره را دارید|
[ترجمه محمد حسین] شما برای پاس کردن نیاز دارید که بیش از ۷۵ درصد نمره بیاورید.|
[ترجمه اوژنی اون"] تو نیاز داری برای قبول شدن بالای ۷۵٪ نمیره بیاری تا قبول شی|
[ترجمه Neda] برای قبولی باید نمره بالاتر از 75 درصد بگیرید|
[ترجمه گوگل] برای قبولی باید امتیاز بالاتر از 75 درصد کسب کنید[ترجمه ترگمان] شما نیاز دارید که بیش از ۷۵ درصد از آن عبور کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The temperature was above zero.
[ترجمه Ali] دما بالای صفر بود|
[ترجمه گوگل] دما بالای صفر بود[ترجمه ترگمان] دمای هوا بالاتر از صفر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- A major is above a captain.
[ترجمه گوگل] یک سرگرد بالاتر از یک کاپیتان است
[ترجمه ترگمان] سرگرد از فرمانده بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سرگرد از فرمانده بالاتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: not willing or able to lower one's standards for.
• متضاد: below, beneath
• متضاد: below, beneath
- She is above such behavior.
[ترجمه Behzad] اوبرتر از چنین رفتاریست|
[ترجمه گوگل] او بالاتر از چنین رفتاری است[ترجمه ترگمان] او بالاتر از این رفتار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• (1) تعریف: at or to a higher place.
• متضاد: below, beneath, under
• مشابه: aloft
• متضاد: below, beneath, under
• مشابه: aloft
- Hang one picture there and the other above.
[ترجمه محمدرضا] یک عکس رو اونجا اویزون کن و دیگری رو بالاتر|
[ترجمه Anisa] یک عکس رو اونجا آویزون کن و بقیه رو بالاتر|
[ترجمه گوگل] یک عکس را در آنجا و دیگری را در بالا آویزان کنید[ترجمه ترگمان] یه عکس اونجا و اون طرف رو نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: at or to a higher rank or level.
• متضاد: below, beneath, under
• متضاد: below, beneath, under
- The temperature is set for below freezing and is never allowed to go above.
[ترجمه گوگل] درجه حرارت زیر انجماد تنظیم شده است و هرگز مجاز نیست که بالاتر از آن برود
[ترجمه ترگمان] دمای زیر صفر است و هرگز مجاز به بالا رفتن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دمای زیر صفر است و هرگز مجاز به بالا رفتن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: in an earlier place in a book or other piece of writing.
• متضاد: below
• متضاد: below
- That fact was mentioned above.
[ترجمه Mm] آن حقیقت، بالا ذکر شده بود|
[ترجمه گوگل] این واقعیت در بالا ذکر شد[ترجمه ترگمان] این حقیقت در آن مورد ذکر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: appearing earlier in the same text.
• متضاد: following
• متضاد: following
- The above paragraph is where we are given that information.
[ترجمه سید وحید] پاراکراف بالا جایی است که این اطلاعات را به ما میدهد|
[ترجمه گوگل] پاراگراف بالا جایی است که این اطلاعات به ما داده می شود[ترجمه ترگمان] پاراگراف بالا جایی است که ما به آن اطلاعات داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: that which is above.
• متضاد: following
• متضاد: following
- Note the above for explanation.
[ترجمه گوگل] برای توضیح به موارد بالا توجه کنید
[ترجمه ترگمان] نکته بالا برای توضیح را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نکته بالا برای توضیح را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: the person or persons mentioned earlier, as in a list or enumeration.
- The above will not be allowed to go.
[ترجمه الهام] نامبرده اجازه رفتن نخواهد داشت|
[ترجمه گوگل] موارد فوق مجاز به رفتن نخواهد بود[ترجمه ترگمان] به بالا اجازه رفتن داده نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید