abominate

/əˈbɒmɪneɪt//əˈbɒmɪneɪt/

معنی: تنفر داشتن، ناپسند شمردن، مکروه دانستن، نفرت کردن
معانی دیگر: (بسیار) متنفر بودن از، انزجار داشتن، مشمئز شدن، بد آمدن، بیزار بودن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: abominates, abominating, abominated
مشتقات: abominator (n.)
(1) تعریف: to have an intense aversion to; loathe; detest.
متضاد: enjoy, esteem, love, worship
مشابه: abhor, despise, detest, loathe

- We abominate all such acts of terror.
[ترجمه eli] ما از همه اعمالی که سبب وحشت می شوند بیزاریم
|
[ترجمه گوگل] ما از همه این گونه اقدامات تروریستی نفرت داریم
[ترجمه ترگمان] ما از این نوع وحشت abominate
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (informal) to dislike thoroughly.
متضاد: adore, esteem, like, love
مشابه: despise

- I abominate these long meetings.
[ترجمه گوگل] من از این جلسات طولانی متنفرم
[ترجمه ترگمان] من این جلسات طولانی رو مسخره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He's very punctual and he abominates it when other people are late.
[ترجمه گوگل] او بسیار وقت شناس است و وقتی دیگران دیر می کنند از آن متنفر است
[ترجمه ترگمان] او خیلی وقت شناس است و وقتی دیگران دیر می کنند این کار را می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. i abominate fair-weather friends
از دوستان فرصت طلب سخت بیزارم.

2. He abominates cruelty of all kinds.
[ترجمه Bunny Gonzales] او از هرگونه بی رحمی متنفر است
|
[ترجمه گوگل]او از همه نوع ظلم نفرت دارد
[ترجمه ترگمان]نسبت به همه انواع و اقسام بی رحمی و بی رحمی رفتار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All the teachers abominate cheating in examinations.
[ترجمه مهرداد] همه معلمان از تقلب کردن در امتحانات بیزارند.
|
[ترجمه گوگل]همه معلمان از تقلب در امتحانات نفرت دارند
[ترجمه ترگمان]همه معلم ها در امتحانات تقلب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We abominated the rascal.
[ترجمه گوگل]ما از رذل منفور بودیم
[ترجمه ترگمان] ما اون عوضی رو پیدا کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She abominates Beijing Opera.
[ترجمه گوگل]او از اپرای پکن متنفر است
[ترجمه ترگمان]او اپرای پکن را به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Abhor: To regard with horror or loathing; abominate.
[ترجمه گوگل]انزجار: با وحشت یا بیزاری; نفرت انگیز
[ترجمه ترگمان]نسبت به وحشت و نفرت نسبت به او نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For my part, I abominate all honorable respectable toils, trials, and tribulations of every kind whatsoever.
[ترجمه گوگل]من به نوبه خود از هر نوع زحمت، آزمایش و مصیبت شرافتمندانه از هر نوعی که باشد بیزارم
[ترجمه ترگمان]به سهم خودم، من از همه کاره ای شرافتمندانه و trials و tribulations of نفرت دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much as I abominate writing, I would not give up Mr. Collins's correspondence for any consideration.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که من از نوشتن متنفرم، از مکاتبات آقای کالینز برای هیچ ملاحظه ای چشم پوشی نمی کنم
[ترجمه ترگمان]با این که من به نوشتن abominate، نامه آقای کالینز را به هیچ قیمتی حاضر نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It has been my tragedy that I abominate the English countryside.
[ترجمه گوگل]این مصیبت من بوده است که از روستاهای انگلیسی نفرت دارم
[ترجمه ترگمان]این تراژدی من بوده است که اهالی حومه انگلستان را به قتل رساندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a son - in - law, I abominate you.
[ترجمه گوگل]من به عنوان یک داماد از شما نفرت دارم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یه داماد، ازت متنفر میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنفر داشتن (فعل)
abominate

ناپسند شمردن (فعل)
abominate, disapprove

مکروه دانستن (فعل)
abominate

نفرت کردن (فعل)
detest, abominate

انگلیسی به انگلیسی

• loathe intensely, detest, hate
if you abominate something, you dislike it very much; a literary word.

پیشنهاد کاربران

از ریشه ab به معنی خاموش و دور و omen به معنی فال. در متون دینی معنی ناپاک و نجس میدهد. اگر به ریشه ag homine برگردد یعنی دور از انسان و در نتیجه دیوگونه معنی میدهد.
برای درک بهتر این کلمه باید ریشه omen را تحلیل کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

درواقع omen رویداد یا اتفاقی است که نشان دهنده اتفاق خوب یا بد بعدی است. مانند شکستن یک لیوان که به نحس بودن تعبیر می شود. در واقع به آن فال یا شگون یا پیشگویی نیز می گویند. کلمه osmen هم در لاتین قدیم به همین معنا بوده است . ریشه این کلمه نامشخص است ولی چیزی شبیه ایمان یعنی باور کردن و یا شنیدن بوده است. کلمه ominous فقط جنبه منفی پیش آگاهی را دارد و به شوم تعبیر می شود.
کلمه abomination در واقع یعنی چیز بد شگون یا ill omen و چون همه از آن نفرت و ترس دارند به نفرت تبدیل شده است.

بیزار بودن و دوست نداشتن چیزی در انگلیسی را به یاری واژگان زیر میتوانید بگویید. واژگان با ریشه ژرمن و انگلیسی:
Hate - Loathe
ریسه لاتین:
Detest - Despise - Abhir - Abominate - Disdain - Execrate
💢 دوستان کلمات زیر همگی مترادف هم هستند:
🔘 Abhor
🔘 Despise
🔘 Detest
🔘 Loathe
🔘 Hate
🔘 Scorn
🔘 Shun
🔘 Abominate
🔘 Anathematize
🔘 Contemn
🔘 Curse
🔘 Deprecate
...
[مشاهده متن کامل]

🔘 Deride
🔘 Disapprove
🔘 Disdain
🔘 Disfavor
🔘 Disparage
🔘 Execrate
🔘 Nauseate
🔘 Spurn
✅ Definition:
👉 To feel or express intense dislike or hatred toward something or someone.

✍ توضیح: To intensely dislike or hate something or someone 😡
🔍 مترادف: Loathe
✅ مثال: He abominates dishonesty and always values truthfulness.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : abominate
✅️ اسم ( noun ) : abomination
✅️ صفت ( adjective ) : abominable
✅️ قید ( adverb ) : abominably