abeyance

/əˈbeɪəns//əˈbeɪəns/

معنی: بیتکلیفی، وقفه، تعلیق
معانی دیگر: سکون، (حقوق) بلاتکلیفی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: temporary suspension or cessation.
مترادف: cessation, hiatus, intermission, suspension
متضاد: continuance
مشابه: deferment, delay, interruption, layoff, pause, respite

- The city's curfew for minors has been placed in abeyance but will likely be re-imposed in the fall.
[ترجمه گوگل] مقررات منع رفت و آمد در شهر برای خردسالان متوقف شده است اما احتمالاً در پاییز دوباره اعمال خواهد شد
[ترجمه ترگمان] مقررات منع رفت و آمد در شهر در حال تعلیق است، اما احتمالا در پاییز اعمال خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in law, a condition of temporarily undetermined ownership, as of property or an estate.

جمله های نمونه

1. fall into abeyance
به حالت تعلیق درآوردن

2. that law has been in abeyance for many years
آن قانون سال ها است که به حال تعلیق در آمده است.

3. Hostilities between the two groups have been in abeyance since last June.
[ترجمه گوگل]خصومت بین دو گروه از ژوئن گذشته متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]جدایی میان این دو گروه از ماه ژوئن گذشته در حال تعلیق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This custom has fallen into abeyance now.
[ترجمه زباری] این سنت، هم اکنون از رونق افتاده است.
|
[ترجمه گوگل]این رسم اکنون منسوخ شده است
[ترجمه ترگمان]این رسم در حال تعلیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Let's hold that broblem in abeyance for a while.
[ترجمه زباری] بگذار این مشکل را برای مدتی نادیده بگیریم.
|
[ترجمه گوگل]بیایید آن را برای مدتی معلق نگه داریم
[ترجمه ترگمان]بذار یه مدتی رو تو abeyance نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The law was held in abeyance for well over twenty years.
[ترجمه گوگل]این قانون بیش از بیست سال معلق ماند
[ترجمه ترگمان]این قانون در مدت بیست سال در حال تعلیق و استراحت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The project is being held in abeyance until agreement is reached on funding it.
[ترجمه گوگل]این پروژه تا زمان حصول توافق در مورد تامین مالی آن معلق مانده است
[ترجمه ترگمان]این پروژه در حال تعلیق است تا زمانی که توافق بر سر تامین بودجه آن به توافق برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Russian threat is, at the least, in abeyance.
[ترجمه گوگل]تهدید روسیه، حداقل، متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]تهدید روسیه در حال تعلیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rule has been in abeyance since 1980.
[ترجمه گوگل]این قانون از سال 1980 متوقف شده است
[ترجمه ترگمان]این قانون از سال ۱۹۸۰ در حال تعلیق بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sanctions againt the country fell into abeyance yesterday.
[ترجمه گوگل]تحریم ها علیه کشور دیروز به حالت تعلیق درآمد
[ترجمه ترگمان]تحریم ها علیه این کشور دیروز به تعلیق درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The question is in abeyance until we know more about it.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که در مورد آن بیشتر بدانیم، این سوال در حال تعلیق است
[ترجمه ترگمان]این مساله تا زمانی که ما اطلاعات بیشتری در مورد آن بدانیم، در حال تعلیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hostilities however were in abeyance during arrival at the racecourse, disrobing, hair-tidying and first drinks.
[ترجمه گوگل]با این حال، خصومت ها در حین ورود به میدان مسابقه، درآوردن لباس، مرتب کردن موها و اولین نوشیدنی متوقف شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، Hostilities در زمان رسیدن به مسابقه اسب دوانی، disrobing، tidying و اولین نوشیدنی ها در حال تعلیق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Basqueness that is in abeyance in Biarritz returns in full as you drive south from there towards the frontier.
[ترجمه گوگل]باسکی که در بیاریتز معطل مانده است، همانطور که از آنجا به سمت جنوب رانندگی می کنید، به طور کامل باز می گردند
[ترجمه ترگمان]The که در Biarritz در حال تعلیق است، به هنگام حرکت به سمت جنوب به سوی مرز، در حال تعلیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In abeyance at the moment is a cricket pitch.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک زمین کریکت در حالت تعلیق قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، در زمان تعلیق، یک تبلیغ کریکت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی تکلیفی (اسم)
abeyance

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

تعلیق (اسم)
stop, suspension, abeyance, pendency, hang, interruption

تخصصی

[حقوق] تعلیق، وقفه، بلاتکلیفی

انگلیسی به انگلیسی

• condition of being temporarily postponed, suspension
something that is in abeyance is not operating or being used at the present time.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Temporary suspension or inactivity ✋⏳
🔍 مترادف: Dormancy, pause
✅ مثال: The project was put in abeyance until further notice
بی تکلیفی، وقفه، تعلیق
a state of not happening or being used at present/ It can be used to describe a situation where something is dormant, latent, or suspended.
بلاتکلیفی، در حالت تعلیق
می توان از آن برای توصیف وضعیتی استفاده کرد که در آن چیزی غیر فعال، نهفته یا تعلیق شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

Any proposed abeyance of the bylaws must be approved by the entire committee.
The project is being held in abeyance until agreement is reached on funding it
Hostilities between the two groups have been in abeyance since last June.
Synonyms;
dormancy
latency ( NOT YET ACTIVE ) formal
suspension ( STOP )
SMART

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/abeyance
بی تکلیفی، تعلیق، وقفه
abeyance \ ə - ˈbā - ən ( t ) s \ noun
🔴 a temporary stop or suspension
◀️ As the controversy at the prestigious Sinquefield Cup became international news, the International Chess Federation, known as FIDE, which is the governing body for the game, promised a full investigation. The report, which was completed in February, was originally supposed to be published in April, according to a post on the organization’s blog.
...
[مشاهده متن کامل]

Now, the wait for answers just got a lot longer.
On Wednesday, a federation official, Dana Reizniece - Ozola, said the report was delayed because the organization “has decided to hold the matter in abeyance until at least October of this year pending possible further developments in the civil suit between the parties. ”

منسوخ شدن
سکون وقفه بلاتکلیفی

بپرس