abecedarian

/eɪbiːsiːˈderiːən//ˌeɪbiːsiːˈdeərɪən/

معنی: ابجدخوان، ابجداموز، مبتدی، ابتدایی، مبادی
معانی دیگر: ابجدآموز، نوآموز، تازه کار، اولیه، آغازین

جمله های نمونه

1. The article undertakes to this the abecedarian is discussed.
[ترجمه گوگل]این مقاله متعهد به این است که در مورد این موضوع بحث شده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله متعهد شده است که این مقاله مورد بحث قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The abecedarian numerical computation shows that the new algorithm is more effective than the primary simplex algorithm.
[ترجمه گوگل]محاسبات عددی وابسته نشان می دهد که الگوریتم جدید موثرتر از الگوریتم سیمپلکس اولیه است
[ترجمه ترگمان]محاسبات عددی abecedarian نشان می دهد که الگوریتم جدید کارآمدتر از الگوریتم simplex ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The abecedarian numerical computation shows that the new algorithm is more effective than simplex algorithm.
[ترجمه گوگل]محاسبات عددی وابسته نشان می دهد که الگوریتم جدید موثرتر از الگوریتم سیمپلکس است
[ترجمه ترگمان]محاسبات عددی abecedarian نشان می دهد که الگوریتم جدید کارآمدتر از الگوریتم simplex است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Abecedarian should learn to loosen sarcous technology.
[ترجمه گوگل]Abecedarian باید یاد بگیرد که فناوری سارکوس را شل کند
[ترجمه ترگمان]Abecedarian باید یاد بگیرند که تکنولوژی sarcous را شل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The article does an abecedarian analysis with respect to this one problem.
[ترجمه گوگل]این مقاله با توجه به این یک مشکل، تحلیلی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل abecedarian را با توجه به این مشکل انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Still can give a client an abecedarian now explained, unapt let others be bungled!
[ترجمه گوگل]هنوز هم می تواند به یک مشتری یک ابیسدری ارائه دهد که در حال حاضر توضیح داده شده است، اجازه نمی دهد دیگران را به هم بزنند!
[ترجمه ترگمان]با این حال می توانید یک مشتری به مشتری بدهید که در حال حاضر توضیح داده شود و بگذارید دیگران تنها باشند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I just abecedarian comprehend about the physics.
[ترجمه گوگل]من فقط در مورد فیزیک می فهمم
[ترجمه ترگمان] من فقط abecedarian درباره فیزیک فهمیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Realized abecedarian industrialization through considering to develop and introduce a technology independently.
[ترجمه گوگل]صنعتی شدن غیرمستقیم را با توجه به توسعه و معرفی مستقل یک فناوری محقق کرد
[ترجمه ترگمان]از طریق در نظر گرفتن توسعه و معرفی یک تکنولوژی به طور مستقل، صنعتی سازی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Abecedarian, can divide a pace.
[ترجمه گوگل]Abecedarian، می تواند سرعت را تقسیم کند
[ترجمه ترگمان]Abecedarian می تواند سرعت را تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. (What fund has very big development perspective, help, I am abecedarian.
[ترجمه گوگل](چه صندوقی دارای چشم انداز توسعه بسیار بزرگ است، کمک کنید، من عضو هستم
[ترجمه ترگمان](کدام صندوق چشم انداز توسعه بسیار بزرگی دارد، کمک کند، من abecedarian هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. (How to strengthen enterprise party to build the job, the article made an abecedarian discuss.
[ترجمه گوگل](چگونه می توان حزب شرکتی را برای ایجاد شغل تقویت کرد، این مقاله یک بحث و گفتگوی جانبی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان](چگونه حزب سرمایه گذاری را برای ایجاد شغل تقویت کند، مقاله مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. (Cheek is red can choose farinaceous or cream shape, abecedarian of proposal of king heart approach is used farinaceous, use more easily.
[ترجمه گوگل](گونه قرمز است می تواند شکل فریناسه یا کرم را انتخاب کند، از روش پیشنهادی شاه قلب استفاده می شود، راحت تر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان](Cheek)قرمز است و می تواند شکل کرم رنگ و یا کرم رنگ را انتخاب کند، به عبارت دیگر، استفاده از روش قلب شاه به راحتی استفاده می شود و به راحتی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. (The article undertook to the reliability of increase rate of different period economy the abecedarian estimates.
[ترجمه گوگل](مقاله به پایایی نرخ افزایش اقتصاد دوره‌های مختلف بر اساس برآوردهای وابسته پرداخته است
[ترجمه ترگمان](این مقاله متعهد شد تا قابلیت اطمینان نرخ رشد اقتصادی دوره زمانی را برآورد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. (The content of the staple food and the sweet potato such as rice of steamed bread noodle, oaten, carbohydrate that waits tomato patch is very high, it is the first selection of abecedarian.
[ترجمه گوگل](محتوای غذای اصلی و سیب زمینی شیرین مانند برنج رشته نان بخارپز، جو دوسر، کربوهیدراتی که پچ گوجه فرنگی صبر می کند بسیار زیاد است، اولین انتخاب از ابسدریان است
[ترجمه ترگمان](محتوای مواد غذایی اصلی و سیب زمینی شیرین مثل برنج، noodle، oaten، کربوهیدرات)که یک تکه گوجه فرنگی در آن است بسیار بالا است، این اولین انتخاب of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابجدخوان (اسم)
abecedarian

ابجد آموز (اسم)
abecedarian

مبتدی (اسم)
abecedarian, beginner, novice, greenhorn, tyro, freshman, neophyte, tiro, youngling

ابتدایی (صفت)
abecedarian, elementary, primary, initial, preliminary, rudimentary, infantile

مبادی (صفت)
abecedarian

انگلیسی به انگلیسی

• beginner; student of the abc's, one who is learning the alphabet
of or pertaining to the alphabet; arranged in alphabetical order; studying the alphabet

پیشنهاد کاربران

۱. به کسی میگن که داره حروف الفبا رو یادمیگیره
۲. در کل اگه کسی تو یه زمینه ای تازه کار و مبتدی باشه و درواقع درحال یادگیری باشه بهش میگن abecedarian
a person who is learning the letters of the alphabet. a beginner in any field of learning
به ترتیب حروف الفبا ( به عنوان مثال طولانی ترین کلمه در زبان انگلیسی که بر اساس تقدم و تاخر حروف مرتب است ، کلمه Aegilops هست که شامل 8 حرف الفبا است. )
معانی دیگر :
نوآموز
مبتدی

بپرس